هواپیمای جاسوسی و رادار گریز sr71
سرعت: حدود 3600 کیلو متر بر ساعت
سقف پرواز: 28 کیلو متر
هواپیمای جاسوسی الکترونیکی و اپتیکی اس آر ۷۱ برای تامین نیازهای نیروی هوایی امریکا به منظور کسب اطلاعات حیاتی و استراتژیک دشمن به کار گرفته میشد و امروزه به دلیل هزینه سنگین (بسیار سنگین ) عملیاتی نگه داشتن این هواپیمای سریع و بلند پرواز از خدمت کنار گذاشته شده است . از این هواپیما فقط ۱۰ فروند ساخته شده و ۲فروند هم اکنون برای پروازهای آزمایشی ناسا به کار گرفته میشود .این پرنده به قدری در ارتفاع ۲۵ کیلومتری زمین سرعت می گرفت که کنترل آن به تنهایی از عهده خلبانان آن خارج بود و با کمترین اشاره به هوک (دسته فرامین و پرواز) سریع تغییر سمت و جهت می داد و این یعنی خارج شدن از کنترل و سقوط . کنترل فرامین آن نسبت به افزایش سرعت توسط کامپیوتر !! هواپیما سخت میشد. خلبانان این هواپیما در یک کابین مخصوص تحت فشار قرار می گرفتند و لباسهایی شبیه به لباس فضا نوردان می پوشیدن . فشار کاری در این هواپیما بسیار زیاد است .خلبانان به طور متوسط بعد از انجام هر پرواز ۵ ساعته ۴ کیلوگرم وزن کم می کردند و فشارهای عصبی فراوانی به آنان وارد میشد .
شکستن دیوار صوتی
صوت، در شرایط عادی (دما، فشار و ... معمولی) در سطح دریا دارای سرعتی معادل 332 متر بر ثانیه یا 1,195 کیلومتر بر ساعت می باشد که این سرعت، با افزایش ارتفاع و کاهش فشار و تراکم هوا، کاهش یافته و در ارتفاعات بالاتر، صوت فواصل را با سرعت کمتری می پیماید.سرعت صوت در مایعات بیشتر از هوا و در جامدات بسیار بیشتر از مایعات و هوا و معادل 6000 کیلومتر بر ساعت است.امواج ضربه ای یا Shock wave در حقیقت همان عامل اصلی ایجاد دیوار صوتی هستند. امواج ضربه ای، تغییری ناگهانی در فشار و دمای یک لایه از هواست که می تواند به لایه های دیگر منتقل شده و به صورت یک موج فضا را بپیماید. تصاویر زیر صحنه شکسته شدن دیوار صوتی را توسط هواپیماهای جنگی نشان می دهد.
جنگندههای جدید، غول قرن ۲۱
در دهه 70، نسل جدیدی از جنگنده ها تولید شد که آمریکا با آشنایی و در اختیار گرفتن صنعت آنها، ده سال بعد تبدیل به تنها ابر قدرت جنگنده سازی در جهان شده بود.
اما نسل پنجم جنگندههای ما چه؟ این نسل باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند به عنوان نوع جدیدی از هواپیماها مطرح شود؟ و یا به عبارت دیگر، تکنولوژی چگونه میتواند، نسلهای جدیدتری از هواپیماها را تولید کند؟
نسل نخست جتهای در دهه 40 تولید شد. در حالی که آنها150 تا 200 کیلومتر سرعت داشته و سیزده تا پانزده هزار پا ارتفاع میگرفتند، عمر چندانی نداشتند و تجهیزات نظامی آنها هم تنها دو یا سه توپ و چند اسلحه «کالیبر» بالا بود. مهمترین هواپیماهای این نسل، «میگ 15» و «F-86 سابر» است که با گذشت زمان،میگ 19 و F100 سابر، به حداکثر سرعت خود؛ یعنی نزدیک به سرعت صوت رسیدند و به سیستم رادار و موشکهای هدایت شونده نیز مجهز شدند.
در اواسط دهه 50، نسل دوم، ظهور کرد که سرعت آنها 5/1 تا 2 برابر شده و مجهز به سیستم رادار، موشکهای «هوا به هوا» با حسگرهای مادون قرمز و کلاهکهای جنگی هوشمند بودند. موشک و رادارها میتوانستند مشکل سرعت را حل کنند. چراکه فاصله شلیک تا هدف را افزایش و به خلبان فرصت کافی برای کشیدن نقشه را میدادند. «میگ 21» و «میراژ3» در فرانسه و «F-104» آمریکا که سالها در نیروی هوایی کشورهای گوناگون استفاده می شدند، از همین نسل بودند.
ظهور نسل سوم جنگندهها با افزایش چشمگیر قیمت آنها همراه بود و این امر نیاز به تولید هواپیماهایی را به وجود آورد که به صورت چندمنظوره طراحی شده باشند. توانایی انجام مأموریتهای گوناگون، در کنار انعطاف در حمله به اهداف زمینی با کمک سلاحهای هدایتشونده ،به ویژگی های آشکار این نسل از هواپیماها تبدیل شد.البته باید گفت، افزایش تواناییهای این هواپیماها، مرهون پیشرفتهای الکترونیکی رادارهای پیچیده و سیستمهای چشمی بود.
افزایش وزن این هواپیما با ابداع موتورهای پرقدرت جبران شد. «F4»،«فانتوم II» و «میگ 24»، جزو همین نسل هستند که در اواخر دهه 60 تولید شدند. اما نسل سوم به خاطر تجهیزات هدف یاب قدرتمند و موشکهای هدایت شونده و چندین ویژگی دیگر، شاخهای جدید از هواپیماهای تخصصی بودند. «میگ 25» و «SU-24» و«تورنادو» را هم میتوان در همین دسته جای داد. این نسل هنوز هم با توجه به اشتیاق به تسلیحات موشکی تولید میشود، اما به جز حمل موشکهای چندمنظوره، کاربرد دیگری ندارد.
در زمان طراحی این هواپیماها ایده این بود، که نتیجه جنگ با محاسبه ریاضی تعیین میشود. نابودی پرسرعت هدف با توانایی مانور کم و موشکهایی با توانایی مانور کم، اما جنگ ده ساله ویتنام و درگیریهای اعراب و اسرائیل به همه ثابت کرد که چنین ایدهای اشتباه بوده است. برای مثال؛ فانتومهای چندمنظوره که با تسلیحات همراه خود، سنگین شده بودند، قربانی میگهای 17 میشدند که توانایی مانور داشته و دارای سلاحهای سنتی بودند. میگهای 21 که از نسل دوم بودند در قدرت موتور، وزن سبک و قدرت مانور بالا، بسیار خطرناکتر از هواپیماهای کنونی بودند.
در نتیجه به نسل چهارم جتهای جنگنده رسیدیم که بنا بر مجموعهای از تعادلها ساخته شده بودند. این هواپیماها، توانایی پرواز با دو برابر سرعت صوت در ارتفاع بسیار بالا را داشته و میتوانستند به سیستمهای دفاعی ضدهوایی در ارتفاعات پایین با سرعت صوت نفوذ کنند. خصوصیات پروازی به آنها اجازه مانورهای جنگی متفاوت و در همان حال شلیک سلاحها را میداد. رادار این جنگندهها، توانایی یافتن سلاحها و اهداف را به طور همزمان در یک مسیر دید، می داد. جنگندههای آمریکایی «F-15»،«F-16»،«F-18»،«میراژ 2000» فرانسه و«میگ 29» و «Su-27» به قهرمانان این نسل تبدیل شدند. رکورد سرعت را در این نسل، «میگ 31» که توانایی مانور هوایی جنگی را نداشت، شکست اما به خاطر سیستم رادار پرقدرتش، جزو این نسل بود.
با رشد امکانات جنگندهها و تغییر نسلها، این بار سرمایهگذاری بر سیستم جهتیابی هوایی، ضرورت خود را بروز داد. هواپیماهای نسل اول از راه ارتباط رادیویی و از زمین هدایت میشدند. آنها بر پایه اطلاعات به دست آمده از طریق رادار زمینی و یا دید عادی خلبان هدایت میشدند.
جنگندههای نسل دوم دارای سیستم رادار بوده و میتوانستند برای خود جهتیابی کنند البته باز هم با کمک ارتباط رادیویی با زمین. جنگندههای نسل سوم، توانایی ارتباط سریع با چند ایستگاه جهتیابی و هواپیماهایی را که به سیستمهای اولیه اخطار هوایی مجهز بودند، داشتند. نسل چهارم با کمک رادارهای چند شبکهای و سیستم جهتیابی داخلی، این توانایی را افزایش دادند. هواپیما تبدیل به جزئی از سیستم هوا به زمین شده بود که مسئول شناسایی، اسکورت و تخریب اهداف بود.
در اوایل دهه 80، کار روی نسل پنجم آغاز شد و این پرسش پیش آمد که معیار تعریف و مشخصه این نسل، چه خواهد بود. و پانزده سال طول کشید تا این پرسش پاسخ داده شود. آمریکا تعریف آن را، کاهش سیستمهای رادار و افزایش سرعت میدانست. شوروی سابق و سپس روسیه، قدرت مانور بالا را نیز به این لیست اضافه کردند. یک چیز که با آن موافق بودند، سیستم رادیویی هواپیما بود که توانایی یافتن و تمرکز بر اهداف را در هر دو نیمکره جلویی و عقبی خلبان داشته باشد و مهمترین مشخصه این نسل، سطح بالایی از یکپارچگی هواپیما در ساختار سیستم هوا به زمین بود.
سیستم اطلاعاتی هواپیما، میتواند از کانالهای ارتباطی مختلف زمینی تغذیه شود. مانند هواپیماهای AWAC، برخلاف هواپیماهای نسل قبل که از اجزای متفاوت زمینی و هوایی مختلف تشکیل میشدند، ساختار یکپارچه این هواپیماها مهمترین ویژگی آنهاست، که قیمتشان را نیز بسیار بالا میبرد.در این دسته، تنها میتوان به سه هواپیما اشاره کرد که در دهه 90 طراحی شدهاند:«F-22»، «F-35» آمریکایی و «I-21» روسی.
به گزارش «واشنگتنپست»، به تازگی نیز شرکت «لاک هد مارتین»، نسخه جدیدی از جنگندههای F35 بدون سرنشین را ارائه داده است که همه توانایی هواپیماهای دارای خلبان را دارد. مدیر این شرکت اعلام کرده که پس از دو سال کار روی این پروژه، هواپیمایی طراحی شده که میتواند به همراه سرنشین برای بعضی مأموریتها اعزام شود و برای برخی دیگر، بدون سرنشین .
این F-35 ها که از F22 کمی ضعیفتر هستند، احتمالا جانشین F16 خواهند شد و توانایی حمل پانزده هزار پوند، بمب و موشک را دارند. آزمایش این هواپیما و کنترل از راه دور آن، احتمالا بدون دخالت ارتش آمریکا و توسط مقامات شرکت تا پایان امسال انجام خواهد شد.
پنتاگون از زمان حملات 11 سپتامبر، به دنبال ذخیره سرمایه برای تحقیق بر تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین است. و امسال دو میلیارد دلار را به هواپیماهای بدون سرنشین اختصاص داده، در حالی که این میزان در سال 2001، 363 میلیون دلار بوده است.
سرمایهگذاری اخیر به اندازهای بوده که این سیستم، بسیار گستردهتر و گرانتر و در سالهای اخیر نیز به تولید هواپیماهایی مانند predator و global منجر شده است.
در جواب بسیاری از کارشناسان زبده، که پدید آمدن هواپیمای جنگی بدون سرنشین را ممکن نمیدانند، باید گفت که؛ چنین چیزی به وجود آمده و پنتاگون در طرح اولیه خود قصد خرید حدود 2000، F35 را داشت. اما با مشکلاتی که در برنامه F35 (مانند افزایش قیمت به 276 میلیارد دلار) پیشآمد، فعلا پشیمان شده است. پیشتر، پیشبینی میشد که این قیمت 210 میلیارد دلار باشد.
در حال حاضر Typhoon در نیروی هوایی ایتالیا رسمـآ بکار گرفته شده و انتظار می رود نتایج ارزیابی اولیه این هواپیما توسط کشورهای آلمان، اسپانیا و انگلستان تا پایان سال 2006 اعلام گردد. اطریش نیز 18 عدد هواپیمای Typhoon خریداری نموده و عربستان صعودی نیز در تاریخ 18 اوت 2006 قرارداد خرید 72 عدد هواپیمای Typhoon ساخته شده توسط شرکت انگلیسی BAE Systems plc - بزرگترین سازنده تجهیزات نظامی - دفاعی این کشور، را به امضاء رسانده است.
اطریش، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، انگلستان و اخیرآ عربستان سعودی از دارندگان این جنگنده هستند.
اواسط دهه 1970 کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان تشکیلاتی به منظور ساخت "هواپیماهای جنگی اروپایی" یا "ECA" را تاسیس نمودند. در سال 1979 آلمان و انگلیس پیشنهاد ساخت جنگنده ECF را ارائه کردند که به دلیل مشکلات موجود، در سال 1981 ملغی اعلام شد.
در پی آن وزارت دفاع انگلیس (MoD) با پرداخت رقمی معادل 80 میلیون دلار به BAE به گسترش و توسعه "پروژه هواپیماهای اروپایی" (EAP) پرداخت. در سال 1983 کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا، ساخت هواپیمای جنگی اروپایی (F/EFA) را به طور عملی آغاز نمودند.
در سال 1985 فرانسه به دلیل درگیری در پروژه ساخت هواپیمای جنگی Dassault Rafale در کشورش، از پروژه F/EFA کناره گیری کرد و در همان سال سه کشور انگلیس، آلمان و ایتالیا پروژه جدید EFA را مجددا آغاز نمودند.
13 نقطه به منظور استقرار سلاح ها و جنگ افزارها در طراحی این هواپیما نظر گرفته شده است.
در همان سال در شهر مونیخ شرکت Eurofighter Jagdflugzeug GmbH با هدف مدیریت، توسعه و کنترل پیشرفت این پروژه و نیز پروژه ساخت هواپیمای EuroJet Turbo GmbH با مشارکت کمپانی های Rolls-Royce، FiatAvio) Avio فعلی) و ITP تاسیس شد.
تا سال 1994 که اولین نمونه Eurofighter EF 2000 در آسمان آزمایش شد و پس از درگیری های بسیاری که بین طرفین قرارداد پیش آمد، سرانجام در سال 1997 قرارداد جدیدی به امضاء رسید که طی آن انگلیس 232، آلمان 180، ایتالیا 121 و اسپانیا 87 عدد از این هواپیما را درخواست نموده و سفارش ساخت آن را ارائه دادند.
هواپیمای جنگی پروژه فوق تا کنون به دفعات تغییر نام داده است، در ابتدا (EFA (European Fighter Aircraft هواپیمای جنگی اروپایی، پس از آن Eurofighter و (EF2000 (Eurofighter 2000 و در حال حاضر نیز Typhoon نام گرفته است.
قطعات هواپیمای Eurofighter Typhoon به عنوان یکی از بهترین و کاراترین هواپیماهای جنگی مدرن امروزی، در چهار کمپانی سهامدار این پروژه یعنی شرکت ایتالیایی Alenia ، شرکت BAE Systems، شرکت آلمانی EADS و شرکت EADS در کشور اسپانیا به نام EADS CASA ؛ ساخته می شود. هر کمپانی در عین حال که مسئولیت ساخت چند قطعه از 620 هواپیما را برعهده دارد، به صورت مجزا این هواپیما را در کشور خود مونتاژ می کند.
برتری قدرت و کارایی Eurofighter Typhoon در مقایسه با دیگر رقبایش کاملا قابل تشخیص است. در طراحی آن از تکنولوژی استیلت استفاده شده ، 13 نقطه به منظور استقرار سلاح ها و جنگ افزارها در نظر گرفته شده است، زیر هر یک از بال ها چهار نقطه و زیر بدنه هواپیما، پنج نقطه.
سیستم گرداننده این جنگ افزارها که اصطلاحا (ACS) نام دارد، کنترل وضعیت اسلحه انتخاب شده و فعال را در هر لحظه بر عهده دارد. این هواپیما به رادار چند حالته (CAPTOR (ECR 90 با کانال های پردازش متعدد نیز مجهز است و دو موتور Eurojet EJ200 با قابلیت های کنترل دیجیتالی را نیز دارا می باشد.
مشخصات کلی
تعداد سرنشینان : 1 یا 2 نفر
طول : 15.96 متر
ارتفاع : 5.28 متر
اندازه هر بال : 10.95 متر
مساحت هر بال : 50 متر مربع
وزن خالص : 9752 کیلوگرم
وزن ناخالص : 550 15 کیلوگرم
نیروی محرکه هواپیما: . دو برابر یک هواپیمای Eurojet EJ200
هواپیمای صاعقه
در آستانه میلاد منجی عالم بشریت و در تداوم دستاوردهای نظامی کشور جت جنگنده صاعقه با اجرای موفق پرواز عملیاتی به ناوگان هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست.
این جنگنده با اجرای موفق پروازهای عملیاتی و شلیک راکتهای هوا به زمین در پنجمین مرحله از رزمایش بزرگ ضربت ذوالفقار رسماً به ناوگان هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی ارتش پیوست.
سرتیپ دوم خلبان جواد محمدیان سخنگوی رزمایش ضربت ذوالفقار در گفتوگو با خبرنگاران، ویژگی مهم جنگنده صاعقه را پشتیبانی نزدیک هوایی اعلام کرد و افزود: این جت جنگنده با دستان پر توان متخصصان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و ساخته شده است.
سخنگوی رزمایش با بیان قابلیت این جنگنده در حمل و شلیک انواع راکت، پرتاب انواع بمب و موشک با سیستم رادار پیشرفته خاطرنشان کرد: این جت در طول سالهای گذشته با دهها سورتی پرواز آزمایشی، مراحل مختلف پرواز را با موفقت پشت سر گذاشته است.
وی تصریح کرد: توانایی این جنگنده امروز در یک پرواز عملیاتی ضمن استفاده از انواع مهمات جنگی در رزمایش بزرگ هوایی ضربت ذوالفقار به اثبات رسید.
از سال ها پیش، طرح هواپیمایی به نام هواپیمای اوج در نیروی هوایی ارتش ایران در کار بود که البته این طرح ادامه نیافت. اما با پیگیری مسئولان، در آذر سال 1379، نیروی هوایی ساخت هواپیمای صاعقه را اعلام کرد. در سال 1382، هواپیمای صاعقه اولین پرواز های آزمایشی خود را به انجام رساند. در تابستان سال 1383، این هواپیما به پرواز در آمد و به ایرانیان معرفی گردید. در این هواپیما، از بدنه هواپیمای اف-5 آمریکایی، به دلیل طراحی خوب و قدرت مانور بالای آن الهام گرفته شده است. تفاوت اساسی ظاهری این هواپیما با اف-5، وجود دو سکان عمودی V شکل میباشد که برای ایجاد توانایی لازم برای مانور پذیری بهتر جنگنده صورت گرفته است. هواپیمای جنگنده صاعقه در حقیقت یک نمونه 10تا 15 درصد بزرگتر شده هواپیماهای اف-5 با سکانهای عمودی پروانهای به منظور افزایش مانورپذیری و کاهش سطح مقطع راداری با سیستم های الکترونیک و موتورهای روسی میباشد.
پیشرانه این هواپیما دو دستگاه موتور RD-33 سارکیسف می باشد که از موتورهای هواپیمای اف-5 بسیار قدرتمندتر بوده امکان پرواز تا سرعتهای 5/1تا 8/1 ماخ را به این هواپیما می دهد. رادار این هواپیما از نوع N019-ME که در ایران بهسازی شده تا کارایی آن بر ضد اهداف زمینی افزایش یابد. بیشترین وزن محموله این هواپیما 4,400 کیلوگرم و وزن خالی این هواپیما 8,000 کیلوگرم و بیشترین وزن برخاست این هواپیما 15,000 تا 18,000 کیلوگرم بوده و بردی در حدود 600 تا 1000 کیلومتر را داراست.
صحنه ای از Take off هواپیمای F-35 یکی از جدیدترین جنگنده های آمریکایی