اعمال شب قدر و پاداش اعمال شب های قدر

اعمال شب قدر و پاداش اعمال شب های قدر



اعمال شب قدر

شب های قدر اعمال و و ظایفی دارد که در اینجا به اعمال مشترکه در این شب ها اشاره می کنیم تا کسانی که طالب خوش بختی و سعادت هستند، به انجام آنها بپردازند:
 ۱٫ غسل

شست و شویى کن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده (۱)

جهت پاکیزگى جسم و صفاى روح و روان ، مستحب است(۲) به نیت شب قدر و با قصد تقرب به خدا در اول آن شب ، غسل انجام شود.(۳)

ادامه مطلب ...

حضرت خالد بن سنان عیسى

حضرت خالد بن سنان عیسى

ایشان شریعت حضرت عیسى را تبلیغ مى کردند. نسبت وى به حضرت اسماعلیل فرزند ابراهیم (ع) مى رسد ویکى از پیامبرانى است که به بعثت حضرت محمد (ص) بشارت داده ودر دوران فترت مى زیسته است.

دوره فترت به فاصله بین بعثت حضرت عیسى تا بعثت حضرت محمد بن عبد الله اطلاق مى شود. در طایفه عرب به غیر از حضرت رسول (ص) وحضرت خالد بن سنان هیچ پیامبرى نیست ومى توان گفت که از بین اعراب فقط این دو نفر به پیامبرى برگزیده شده اند وبقیه پیامبران از قوم بنی اسرایل هستند.
قبر خالد نبی: مفسر بزرگ حنفى مذهب، شیخ اسماعیل حقى درباره محل قبر حضرت خالد نبی اشاره مى کند که قبر خالد نبی در منطقه چرجان وبر بلندى کوهى به نام کوه خدا قرار دارد.

حضرت یوشع

حضرت یوشع در گورستان تاریخى تخت فولاد اصفهان مدفون است. محوطه اى که یوشع نبی در آن دفن است به لسان الأرض معروف است.

لسان الأرض مکانى است که مى گویند هنگام عبور امام حسن مجتبى (ع) زمین با امام سخن گفت وآمدن دشمن را به حضرت اطلاع داد.

حضرت شعیاى نبی

یکى از پیامبران بنی اسرائیل است که نسبتش به حضرت یعقوب مى رسد، محل سکونت ایشان در بیت المقدس بوده وقبل از حضرت زکریا به رسالت مبعوث شدند. آرامگاه شعیاى نبی، جنب امامزاده اسماعیل در حاشیه خیابان هاتف اصفهانى قرار دارد.

حضرت حیقوق
هم با تلفظ حیقوق وهم با تلفظ حبقوق وجود دارد.
حیقوق به معنى "در بغل کشیده شده" است. حیقوق این نام را بدان جهت یافت که در طفولیت به علت مریضى از دنیا رفت وحضرت الیاس (ع) او را در بغل گرفت ودعا کرد واز خداوند حیات وزندگى وى را طلب نمود واو زنده شد.
حیقوق نبی یکى از پیامبران بنی اسرائیل ونگهبان عبد سلیمان در اورشلیم بوده ونامش در عهد عتیق آمده است. حیقوق نبی پس از شعیا نبی به رسالت مبعوث شد.
بقعه حیقوق بنی در جنوب غربى شهر تولیسرکان واقع شده است.

حضرت حجی
وى در دوران سلطنت داریوش کبیر مى زیسته است. در تورات نام آن "حکى" آمده وبه معنى "مسرور" است . مقبره این پیامبر در همدان در نزدیکى میدان امام خمینى، داخل بازار در راسته پیغمبر وداخل مسجد پیغمبر قرار دارد.

حضرت مردخاى
مردخاى یکى از بزرگان ویا به قولى یکى از انبیاى بنى اسرائیل است ونسبتش به حضرت یعقوب مى رسد. مردخاى نقش زیادى در جلوگیرى از قتل عام یهودیان در زمان خشایارشا ایفا نمود وبه همین دلیل نزد یهودیان از جایگاه ویژه اى برخوردار است.
آرامگاه مردخاى وبرادر زاده اش در همدان در نزدیکى میدان امام خمینى ودر خیابان شریعتى واقع است.

حضرت قیدار
حضرت قیدار جد سى ام حضرت محمد (ص) است.
حضرت قیدار فرزند بزرگ اسماعیل بود که پس از وفات حضرت اسماعیل، قیدار نبى مردم را به توحید دعوت مى کند.

حضرت دانیال نبى
از انبیاى بزرگ الهى است. وى از نسل حضرت داوود وبعثت پیامبر اسلام را پیشگویى کرده است.
لفظ دانیال درزبان عبرى به معنى "خدا حاکم من است" مى باشد.
دانیال نبی همزمان با کوروش کبیر وداریوش اول بوده است.

کوروش کبیر
آرامگاهى که در دشت مرغاب (پارساگاد) مدت هاى مدیدى به نام مقبره ما در سلیمان شناخته شد. اکنون به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مورد قبول عامه مردم وبسیارى از کارشناسان است.

کتابى به نام کوروش کبیر (ذوالقرنین) نوشته ابو الکلام آزاد موجود است که در این کتاب قراین بسیارى آورده شده که قرآن کوروش را همان ذوالقرنین معرفى مى کند. نظریاتى که در این کتاب آورده شده نظر بسیارى از علماى اسلام نظیر علامه طباطبایى را به خود معطوف کرده است.

آرامگاه کوروش کبیر در استان فارس، راه اصلى اصفهان به شیراز در منطقه اى بنام پاسارگاد قرار دارد.

دو نفر از فرزندان نوح به نام هاى سام نبی ولام نبی در محلى در نزدیکى سمنان دفن شده اند.

از دیگر پیامبران دفن شده در ایران که اطلاع دقیقى از آنها نیست عبارتند از:
حضرت قادر در دهکده بابا ولى- حضرت روبیل، نزدیک رودخانه دزفول- حضرت یعقوب، در گرگان- حضرت ابراهیم خلیل در سوسنگرد- حضرت ایوب در دهکده بن بن لکناى تنکابن- حضرت باحزقیل در دزفول- حضرت جرجیس در جنوب غربى شوشتر- حضرت یونس در موصل عراق- حضرت اشموئیل در ساوه- حضرت اسحاق واسماعیل در جاده دزفول به هفت تپه- حضرت صالح پیامبر در شوشتر- وحضرات سلام، سلوم، سهولى، القیا در قزوین.

حضرت الیاس (ع)

حضرت الیاس (ع)

معنای اسم:لفظ الیاس یا الیا در زبان عبری به معنای((بزرگوار من خداست))می باشد.

پدر:یاسین

مادر:امٌ حکیم

ظهور:۴۵۰۶ سال بعد از هبوط آدم

دعوت بحق:۲۲ سال مردم را دعوت بحق نمود

یعثت:خداوند او را برای مردم بعلبک مبعوث کرد

محل دفن:آن حضرت به اسمان عروج کرد

بروایتی نسب ان حضرت:الیاس بن یاسین بن فنحاص بن عزاربن هارون بن عمران

تعداد فرزندان : آن حضرت ۱ فرزند داشت.

 

 مختصری از زندگینامه:

 

چنانچه بعضی نوشته اند:حضرت الیاس یکی از انبیاء بنی اسراییل و اهل بعلبک لبنان بود ودر زمان اخار (احهب)می زیست .ان حضرت . مردم بنی اسراییل را به راه راست و ترک بت پرستی دعوت می کرد. ولی قوم او دعوتش را اجابت نمی کردند . عاقبت الیسع را در نبوت جانشین خود قرار داد. و به آسمان عروج کرد. البته در پارهای از روایات و تواریخ امده است که الیاس همچون خضر پیامبر از اب حیات نوشیده و همیشه زنده است و موکل بر دریاهاست همانطوریکه خضر پیامبر موکل برخشکی است.

 فهرست سورههایی که در ان نام الیاس ذکر شده:انعام- صافات.

داستان حضرت الیاس (ع)

در قرآن در سوره انعام آنجا که هدایت انبیا را ذکر می‏کند و می‏فرماید: "و زکریا و یحیی وعیسی و الیاس کل من الصالحین" (۱)

و در این سوره هم از داستان او به جز این مقدار نیامده که آن جناب مردمی را که بتی‏به نام"بعل"می‏پرستیده‏اند، به سوی پرستش خدای سبحان دعوت می‏کرده، عده‏ای از آن‏مردم به وی ایمان آوردند و ایمان خود را خالص هم کردند، و بقیه که اکثریت قوم بودند او را تکذیب نمودند، و آن اکثریت‏برای عذاب احضار خواهند شد.

و در سوره انعام آیه"85"در باره آن جناب همان مدحی را کرده که در باره عموم‏انبیا(ع)کرده، و در سوره مورد بحث علاوه بر آن او را از مؤمنین و محسنین خوانده،و به او سلام فرستاده، البته در صورتی که کلمه مذکور بنا بر قرائت مشهور"ال یاسین"باشد. .

در بعضی از احادیث‏شیعه آمده که امام(ع)فرمود: او زنده و جاودان‏است (۲) .

و در کتاب بحار در داستان الیاس از"قصص الانبیا"و آن کتاب به سند خوداز صدوق، و وی به سند خود از وهب بن منبه و نیز ثعلب در عرائس از ابن اسحاق و از سایرعلمای اخبار، به طور مفصل‏تر از آن را آورده‏اند، و آن حدیث‏بسیار مفصل است که‏خلاصه‏اش این است که: بعد از انشعاب ملک بنی اسرائیل، و تقسیم شدن در بین آنان، یک‏تیره از بنی اسرائیل به بعلبک کوچ کردند و آنها پادشاهی داشتند که بتی را به نام"بعل" می‏پرستید و مردم را بر پرستش آن بت وادار می‏کرد.

پادشاه نامبرده زنی بدکاره داشت که قبل از وی با هفت پادشاه دیگر ازدواج کرده‏بود، و ۹ فرزند - غیر از نوه‏ها - آورده بود، و پادشاه هر وقت‏به جایی می‏رفت آن زن را جانشین خودمی‏کرد، تا در بین مردم حکم براند پادشاه نامبرده کاتبی داشت مؤمن و دانشمند که سیصد نفراز مؤمنین را که آن زن می‏خواست‏به قتل برساند از چنگ وی نجات داده بود.در همسایگی‏قصر پادشاه مردی بود مؤمن و دارای بستانی بود که با آن زندگی می‏کرد و پادشاه هم همواره‏او را احترام و اکرام می‏نمود.

در بعضی از سفرهایش، همسرش آن همسایه مؤمن را به قتل رسانید و بستان او راغصب کرد وقتی شاه برگشت و از ماجرا خبر یافت، زن خود را عتاب و سرزنش کرد، زن باعذرهایی که تراشید او را راضی کرد خدای تعالی سوگند خورد که اگر توبه نکنند از آن دوانتقام می‏گیرد، پس الیاس(ع)را نزد ایشان فرستاد، تا به سوی خدا دعوتشان کند و به‏آن زن و شوهر خبر دهد که خدا چنین سوگندی خورده شاه و ملکه از شنیدن این سخن سخت درخشم شدند، و تصمیم گرفتند او را شکنجه دهند و سپس به قتل برسانند ولی الیاس(ع) فرار کرد و به بالاترین کوه و دشوارترین آن پناهنده شد هفت‏سال در آنجا به سربرد و از گیاهان و میوه درختان سد جوع کرد.

در این بین خدای سبحان یکی از بچه‏های شاه را که بسیار دوستش می‏داشت مبتلابه مرضی کرد، شاه به"بعل"متوسل شد، بهبودی نیافت‏شخصی به او گفت: "بعل"از این‏رو حاجتت را برنیاورد که از دست تو خشمگین است، که چرا الیاس(ع)رانکشتی؟پس شاه جمعی از درباریان خود را نزد الیاس فرستاد، تا او را گول بزنند و با خدعه‏دستگیر کنند این عده وقتی به طرف الیاس(ع)می‏رفتند، آتشی از طرف خدای‏تعالی بیامد و همه را بسوزانید، شاه جمعی دیگر را روانه کرد، جمعی که همه شجاع و دلاوربودند و کاتب خود را هم که مردی مؤمن بود با ایشان بفرستاد، الیاس(ع)به خاطراینکه آن مرد مؤمن گرفتار غضب شاه نشود، ناچار شد با جمعیت‏به نزد شاه برود.در همین بین پسر شاه مرد و اندوه شاه الیاس(ع)را از یادش برد و الیاس(ع)سالم به‏محل خود برگشت.

و این حالت متواری بودن الیاس به طول انجامید، ناگزیر از کوه پایین آمده در منزل‏مادر یونس بن متی پنهان شود، و یونس آن روز طفلی شیرخوار بود، بعد از شش ماه دوباره‏الیاس از خانه مزبور بیرون شده به کوه رفت.و چنین اتفاق افتاد که یونس بعد از او مرد، وخدای تعالی او را به دعای الیاس زنده کرد، چون مادر یونس بعد از مرگ فرزندش به جستجوی‏الیاس برخاست و او را یافته درخواست کرد دعا کند فرزندش زنده شود.

الیاس(ع)که دیگر از شر بنی اسرائیل به تنگ آمده بود، از خدا خواست تااز ایشان انتقام بگیرد و باران آسمان را از آنان قطع کند نفرین او مؤثر واقع شد، و خدا قحطی‏را بر آنان مسلط کرد.این قحطی چندساله مردم را به ستوه آورد لذا از کرده خود پشیمان‏شدند، و نزد الیاس آمده و توبه کردند و تسلیم شدند.الیاس(ع)دعا کرد و خداوندباران را بر ایشان ببارید و زمین مرده ایشان را دوباره زنده کرد.

مردم نزد او از ویرانی دیوارها و نداشتن تخم غله شکایت کردند، خداوند به وی وحی‏فرستاد دستورشان بده به جای تخم غله، نمک در زمین بپاشند و آن نمک نخود برای آنان‏رویانید، و نیز ماسه بپاشند، و آن ماسه برای ایشان ارزن رویانید.

بعد از آنکه خدا گرفتاری را از ایشان برطرف کرد، دوباره نقض عهد کرده و به‏حالت اول و بدتر از آن برگشتند، این برگشت مردم، الیاس را ملول کرد، لذا از خدا خواست تااز شر آنان خلاصش کند، خداوند اسبی آتشین فرستاد، الیاس(ع)بر آن سوار شد وخدا او را به آسمان بالا برد، و به او پر و بال و نور داد، تا با ملائکه پرواز کند.

آنگاه خدای تعالی دشمنی بر آن پادشاه و همسرش مسلط کرد، آن شخص به سوی آن‏دو به راه افتاد و بر آن دو غلبه کرده و هر دو را بکشت، و جیفه‏شان را در بستان آن مرد مؤمن‏که او را کشته بودند و بوستانش را غصب کرده بودند بینداخت (۳)

الله اعلم و رسوله.

منابع :

۱) سوره انعام، آیه 85.

۲) به نقل از قصص الانبیاء.

۳) بحار الانوار، ج 16، ص 392.