سنگ‌نبشته بیستون یا کتیبهٔ بیستون از آثار باستانی ایران واقع در

سنگ‌نبشته بیستون یا کتیبهٔ بیستون از آثار باستانی ایران واقع در حدود چهل کیلومتری کرمانشاه در غرب ایران است.

نام بیستون از بغ + ستان (ادات مکان) آمده که به معنی «بتخانه» است. از آن در پارسی باستان به صورت «بغیستانه» و در معجم البلدان «بهستان» و برخی از دانشمندان عرب از آن به «بهستون» یاد کرده‌اند.

حجاریها و کتیبه‌های بیستون از زمان داریوش اول هخامنشی است. حجاری‌ها داریوش را در حالی که ایستاده و دست راست را بتقدیس اهورامزدا بلند کرده و پای چپ را بر سینهء بردیای دروغین نهاده نشان می‌دهد و در بالا فروهر در پرواز است و پشت سر داریوش دو نفر ایستاده و در مقابل او نه تن دست‌بسته حجاری شده است.

داریوش در کتیبه‌های بیستون فتوحات خود را به سه زبان پارسی باستان و خط میخی هخامنشی و یک کتیبه به زبان بابلی و خط میخی بابلی و کتیبهٔ دیگر به زبان و خط عیلامی شرح داده است.

این کتیبه‌ها مفتاح کشف رمز کلیهٔ خطوط میخی گردیده و مخصوصاً «سر ه‍. راولینسن» در این موفقیت سهمی بسزا دارد.

نقوش برجستهٔ غیرمهمی از ادوار اشکانیان بر صخره‌های کوچک کنار جاده و در پائین کوه دیده می‌شود.

وقفنامهٔ جدیدی در دوران فتحعلی شاه قاجار در وسط نقش عهد اشکانی احداث شده است. در زمستان ۱۳۳۷ ه‍. ش. ضمن عملیات جاده‌سازی مجسمهٔ هرکول و آثار معبد سلوکی در پایین کوه کشف گردید.

ارتفاع کوه بیستون از سطح دریا ۱۲۰۰ متر است.

 

بیسُتون،بیسِتون،بیسْتون،بهیسْتون نام امروزی یک صخره برافراشته در شمال یک راه باستانیِ پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان(اکباتانَ) بود،می باشد.بیستون در ۳۴ درجه و ۳۵ دقیقه شمال عرضِ جغرافیایی و ۴۵درجه و ۲۷ دقیقه شرقِ طول جغرافیایی در فاصله حدودا ۳۲ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. همچنین نام روستایی که در نزدیکی این صخره قرار دارد هم بیستون می باشد.نام پارسی باستان این کوه بَغستانَ و بگستانَ به معنی جایگاه خدایان و در نوشته های یونانی بگیستانُن(اُروس) می باشد.در آثار جغرافیدانان عرب سده های میانی مثل ابن حَوقل،اصطخری و یاقوت هم این کوه بَهِستون ، بِهِستون(ستونهای خوب) و بهیستان آمده است. در مجموع دگرگونی این واژه بدین گونه است:بَغستانَ-بگستانَ-بهستون-بهستان-بیستون.

بیستون به علت شرایط جغرافیایی همیشه از آغاز زندگی بشر تا به امروز مورد توجه بوده و آثاری از هر دوره ای از تاریخ را در خود جای داده است.امروزه در محوطه تاریخی بیستون بطول تقریبی ۵ کیلومتر و عرض ۳ کیلومتر که آثاری را از دوران پیش از تاریخ تا به امروز در بردارد ۲۸ اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است که شامل:

۱-غار شکارچیان-۲غارمَر خرل۳-غار مَر تاریک۴-غار مَر آفتاب۵-غار مَر دودر۶-تپه نادری۷-سراب بیستون۸-جاده تاریخی حاشیه سراب۹-بقایای گورستان قدیمی۱۰-دژ تاریخی مدفون۱۱-نیایشگاه مادی۱۲-نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ۱۳-مجسمه هرکول۱۴-نقش برجسته متریدات دوم۱۵-نقش برجسته گودرز۱۶-سنگ بلاش۱۷-پرستشگاه پارتی۱۸-بقایای شهر پارتی۱۹-بقایای بنای ساسانی۲۰-فرهاد تراش۲۱-بقایای پل ساسانی۲۲-بقایای سد ساسانی۲۳-سنگهای تراشخورده ساسانی۲۴-کاروانسرای ایلخانی۲۵-بقایای بنای ایلخانی۲۶-کاروانسرای صفوی۲۷-وقف نامه شیخ علی خان زنگنه۲۸-پل بیستون.

مهمترین و مشهورترین اثر باستانی در این محوطه نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ می باشد که به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. با آشنا شدن با این اثر باستانی می توانیم خط میخی پارسی باستان را بشناسیم و در مورد ریخت شناسی،پوشاک،طرز آرایش سر و صورت، اسلحه شناسی و اعتقادات مذهبی مردمان ۲۵۰۰ سال پیش در امپراطوری هخامنشیان، اطلاعات ارزنده ای بدست آوریم.

نقش برجسته و کتیبه بیستون

سنگ نبشته سه زبانه بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. سالی که داریوش،سراسر آن را در جنگ با شاهان دروغزن سپری کرد. پس از کشته شدن بردیا و افتادن حکومت به دست داریوش، در سراسر امپراطوری هخامنشی ۱۹ شورش بزرگ و کوچک اتفاق افتاد. داریوش بزرگ پس از اینکه این شورش ها را فرونشاند تصمیم گرفت که مردم امپراطوریش را(و جهان پس از خود را) در جریان چگونگی به دست گرفتن قدرت و نخستین سال فرمانروایش قرار دهد. او این بنای یادبود و بیانیه مهم را در بیستون بر سر یک راه کهن به ثبت رساند. راهی پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان بود و بعلت جایگاه ویژه اش که از دیر باز سرزمین خدایان(بغستانَ) نامیده می شد شهرت داشت. این نقش برجسته،نگاره داریوش و اسیران، در سطحی عمودی به بلندی ۳ متر و در پهنای ۵/۵ متر قرار دارد.

 داریوش لباس پارسی بر تن کرده ریشی اشوری دارد و افسری کنگره دار بر سر گذاشته است و در سمت چپ مجلس بیستون قرار دارد.اندازه داریوش در مقایسه با اسیران برای نشان دادن شکوه و عظمت این مجلس، بزرگ تر می باشد. بلندی قامت اسیران 17/1 و بلندی قامت داریوش72/1 متر می باشد. دو تن از یاران داریوش(هفت تنان)، ویندَفْرَناه کمان دار و گئوبَروَه(گوبریاس) نیزه دار، پشت سر او ایستاده اند.داریوش که در دست چپش کمانی دارد پای چپ خود را بر سینه نخستین دشمنش ،گئوماتَ مُغْ گذاشته است و گئوماتَ دست هایش را به حالت التماس به بالا دراز کرده است. پشت سر گئوماتَ صف ۸ تن اسیر قرار دارد. که به ترتیب نامهای آنها آثرین،ندئیتَ بَ ئیرَ،فِرَورتیش، مَرتی یَ،چیسن تَخمه،وَه یَزداتَ،اَرخ و فرادَ می باشند و گردن های این اسیران را با طناب به یکدیگر و دست هایشان را از پشت سر بسته اند.[بعدها اسیر نهم یعنی سکونخای سکایی با خُود تیز به جمع اسیران اضافه گردید]. بر فراز سر اسیران، رو به روی داریوش، نگاره فَرَوهر قرار دارد و داریوش دست راست خود را به نشانه نیایش اهورامزدا به بالا بلند کرده است.در فضای بالای سر داریوش نبشته ای کوتاه(Dba) آمده است. متن این نبشته چنین است.

بند۱-من داریوش،شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه در پارس،شاه کشورها،پسر ویشتاسپ،نوه ارشام هخامنشی

بند۲-داریوش شاه گوید:پدر من ویشتاسپ،پدر ویشتاسپ ارشام،پدر ارشام آریامن،پدر آریامن چیش پیش،پدر چیش پیش هخامنش.

بند۳-داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنشی خوانده می شویم[که] از دیرگاهان اصیل هستیم. از دیرگاهان تخمه ما شاهان بودند.

بند۴-داریوش شاه گوید: هشت[تن]از تخمه من شاه بوده اند. من نهمین[هستم]. ما نُه[تن] پشت اندر پشت(در دو شاخه) شاه هستیم.

داریوش در چند مرحله بعدی بیانیه تاریخی خود را که نخستین اثر تاریخی مکتوب ایرانیان است. تکمیل کرد. امروزه از سنگ نبشته بیستون ۴ متن در دست داریم: متن پارسی باستان، متن ایلامی،متن بابلی و متن ترجمه آرامی متن پارسی باستان که ظاهرا به صورت بخشنامه برای آگاهی ساتراپی های گوناگون به جاهای دور و نزدیک فرستاده شده است و نسخه ای از آن از اِلِفانتین مصر به دست باستان شناسان افتاده است و در بابل هم قطعه ای از نگاره بیستون به دست آمده است. داریوش در بیستون (ستون4 بند۱۵) می گوید: تو که پس از این، این نبشته و نگاره را می بینی،مبادا به آن ها آسیب بزنی. تا می توانی آن ها را همان گونه که می بینی، نگهداری کن.ولی گذر زمان و فرسایش های ناشی از باران و باد تمام سنگ نبشته ها را و مخصوصا سنگ نبشته به زبان بابلی را دچار آسیب های فراوانی کرده است. ولی بیشترین خسارت در همین قرن اخیر اتفاق افتاده است. زمانی که سربازانی که در جنگ جهانی دوم در پایین جاده بیستون گشت زنی می کردند نگارها و کتیبه با ارزش بیستون را هدف گرفتند و آسیب های جبران ناپذیری را به این اثر تاریخی وارد کردند. ولی ما باید از داریوش بزرگ سپاسگزاری کنیم بخاطر اینکه بعد از اتمام کار بنای یادبود بیستون فرمان داد که زیر این بنای یادبود را بتراشند و همین عمل باعث شد که تا قرن ها دست بشر این اثر باارزش تاریخی را لمس نکند و از آسیب های ناشی از خوی زشت انسانها دور نگهداشته شود.

نکته:

نکته جالبی که در مورد این نقش برجسته وجود دارد شباهت زیاد آن با نگاره شاه لولوبی ها،انو بنی نی است که در ۱۴۰ کیلومتری بیستون در سرپل ذهاب قرار دارد. در این نگاره هم انو بنی نی کمانی در دست چپ و تبرزینی در دست راست خود دارد و پای خود را بر سینه دشمنی که بر زمین افتاده نهاده است. و الهه ایشتار در حال دادن حلقه حکومت به اوست. شش اسیر در زیر پای انوبنی نی نقش بسته اند و دو اسیر هم روبروی انوبنی نی در حالیکه دستهایشان از پشت بسته شده طنابی به گردن یکی از آنها آویخته شده که به زمین کشیده می شود.این احتمال وجود دارد که داریوش پیش از فرمان حجاری ها در بیستون، نگاره انوبنی نی را دیده بوده است و یا شاید هم این شباهت فقط یک تصادف باشد.

داریوش فرخ زاد

لطائف تاریخی

لطائف تاریخی

۱- روزی‌ جعفربن‌ یحیی‌بن‌ خالد برمکی‌ در صحرایی‌ در کنار هارون‌الرشید شتر می‌راند، ناگهان‌ یک‌ قطار شتر با بار طلا جلو آمد، هارون‌الرشید پرسید که‌ این‌ گنجینه‌ از کجا می‌آید؟ گفتند: هدیه‌ای‌ است‌ که‌ علی‌بن‌ عیسی‌ از ولایت‌ خراسان‌ فرستاده‌ است‌ - آن‌ زمان‌ هارون‌، علی‌بن‌ عیسی‌ را والی‌ خراسان‌ کرده‌ و فضل‌بن‌ یحیی‌ برادر جعفر را عزل‌ کرده‌ بود - هارون‌ رو به‌ جعفر کرد و با سرزنش‌ گفت‌: این‌ مال‌ در زمان‌ حکومت‌ برادرت‌ کجا بود؟ جعفر گفت‌: در کیسه‌های‌ صاحبان‌ این‌ مال‌.


۲- شخصی‌ نزد معتصم‌ آمد و ادعای‌ پیغمبری‌ کرد. معتصم‌ گفت‌: چه‌ معجزه‌ای‌ داری‌؟ گفت‌ مرده‌ زنده‌ می‌کنم‌. معتصم‌ گفت‌: اگر چنین‌ معجزه‌ای‌ کنی‌، به‌ تو ایمان‌ می‌آورم‌، گفت‌: شمشیر تیز بیاورید، معتصم‌ فرمان‌ داد تا شمشیر مخصوص‌ او را آوردند و به‌ دست‌ مدعی‌ دادند. گفت‌: ای‌ خلیفه‌، در برابر تو گردن‌ وزیرت‌ را می‌زنم‌ و در همان‌ حال‌ زنده‌ می‌کنم‌، معتصم‌ پذیرفت‌ و به‌ وزیر خود رو کرد و گفت‌: چه‌ می‌گویی‌؟ وزیر گفت‌: ای‌ خلیفه‌ تن‌ به‌ کشتن‌، دادن‌ کاری‌ سخت‌ است‌ و من‌ از او هیچ‌ معجزه‌ای‌ نمی‌خواهم‌، تو گواه‌ باش‌ که‌ من‌ به‌ او ایمان‌ آوردم‌. معتصم‌ خندید و به‌ او خلعت‌ داد و فردی‌ را که‌ ادعای‌ پیغمبری‌ می‌کرد به‌ شفاخانه‌ فرستاد.


۳- اسماعیل‌بن‌ محمّد از فاضلان‌ و زبان‌آوران‌ زمان‌ خود بود و در میان‌ برخی‌ از خلفا، ارج‌ و قربی‌ داشت‌. یک‌بار به‌ نیشابور آمد، از آب‌ و هوای‌ نیشابور لذت‌ برد و قنات‌های‌ زیاد آن‌ را پسندید. - می‌گویند در آن‌ زمان‌، 12 هزار قنات‌ در نیشابور جاری‌ بود - اما از مردم‌ آن‌ شهر، به‌ خاطر کوتاهی‌ در خدمت‌، آزرده‌ خاطر شد و در همان‌ موقع‌ خلیفه‌ به‌ او نوشت‌ که‌ از آب‌ و هوا و مردم‌ آن‌ شهر به‌ ما خبری‌ بده‌، او در جواب‌ نوشت‌ که‌ نیشابور جای‌ خیلی‌ خوبی‌ است‌ البته‌ به‌ شرط‌ آن‌ که‌ آبی‌ که‌ زیر زمین‌ است‌ روی‌ زمین‌ باشد و مردمی‌ که‌ روی‌ زمین‌ هستند، زیر زمین‌ باشند.


۴- پادشاهی‌ به‌ ندیم‌ خود گفت‌ که‌ نام‌ ابلهان‌ این‌ شهر را بنویس‌، ندیم‌ گفت‌: به‌ این‌ شرط‌ که‌ نام‌ هر کس‌ را که‌ بنویسم‌ مرا به‌ خاطر آن‌ سرزنش‌ و تنبیه‌ نکنی‌، پادشاه‌ قول‌ داد که‌ چنین‌ نکند. اول‌ نام‌ پادشاه‌ را نوشت‌. پادشاه‌ گفت‌: اگر ابلهیِ من‌ را ثابت‌ نکنی‌، تو را مجازات‌ می‌کنم‌. ندیم‌ گفت‌: تو چکی‌ ] براتی‌ [ را به‌ مبلغ‌ صدهزار دینار به‌ فلان‌ نوکر خود دادی‌ که‌ به‌ فلان‌ شهر دوردست‌ برود و آن‌ را نقد کرده‌ و بیاورد. پادشاه‌ گفت‌: بله‌ درست‌ است‌. ندیم‌ گفت‌: او در این‌ شهر نه‌ زمینی‌ دارد، نه‌ زنی‌ و نه‌ فرزندی‌، اگر آن‌ مبلغ‌ را بگیرد، به‌ شهر دیگری‌ رود که‌ پادشاهی‌ دیگر داشته‌ باشد و از قلمرو و اختیار تو دور باشد، چه‌ می‌گویی‌؟ پادشاه‌ گفت‌: اگر او از ما روی‌ نگرداند و پول‌ را بیاورد تو چه‌ می‌گویی‌؟ ندیم‌ گفت‌: در آن‌ صورت‌ نام‌ پادشاه‌ را بر می‌دارم‌ و نام‌ او را می‌نویسم‌.

۵- پادشاهی‌ از حاضران‌ مجلس‌ خود معمایی‌ پرسید که‌ آن‌ چیست‌ که‌ پارسال‌ نرسید، امسال‌ نمی‌رسد و سال‌ آینده‌ هم‌ نخواهد رسید، سربازی‌ که‌ در آن‌ مجلس‌ حاضر بود گفت‌: مواجب‌ من‌ است‌. پادشاه‌ خندید و دستور داد تا مواجب‌ دوسالة‌ او را نقداً دادند و حقوق‌ آینده‌اش‌ را نیز دوبرابر کرد.

۶- سربازی‌ بود که‌ وقتی‌ به‌ حمام‌ می‌رفت‌، به‌ هنگام‌ بازگشت‌ می‌گفت‌: فلان‌ رخت‌ من‌ گم‌ شده‌ و یا فلان‌ چیز غیبش‌ زده‌ است‌، یا آن‌ را پیدا کن‌ یا تاوانش‌ را بده‌ و... بالاخره‌ دعوایی‌ راه‌ می‌انداخت‌ در آخر مزد حمامی‌ یا مبلغ‌ اصلاح‌ سر را نمی‌داد و بیرون‌ می‌رفت‌. همة‌ حمام‌داران‌ او را می‌شناختند و به‌ هیچ‌ حمامی‌ راهش‌ نمی‌دادند. سرباز بیچاره‌ به‌ حمام‌ رفت‌ و به‌ حمامی‌ قول‌ داد که‌ دیگر به‌ مردم‌ تهمت‌ نزند و اجرت‌ حمام‌ و سرتراش‌ را بدهد و در این‌ بین‌ چند نفر هم‌ شاهد بودند. وقتی‌ لُنگ‌ بست‌ و به‌ حمام‌ رفت‌، حمامی‌ لنگ‌دار را صدا کرد تا همة‌ لباس‌های‌ سرباز را پنهان‌ کند و فقط‌ کَمَر خنجر و کمر شمشیر او را باقی‌ گذاشت‌. وقتی‌ از حمام‌ بیرون‌ آمد، دید که‌ هیچ‌ کدام‌ از لباس‌هایش‌ نیست‌. به‌ خاطر قولی‌ که‌ داده‌ بود امکان‌ سخن‌ گفتن‌ هم‌ نداشت‌. چرا که‌ شاهدان‌ حاضر بودند، لنگ‌دار، لنگ‌ را از بدن‌ او برداشت‌ و او برهنه‌ مادرزاد شد. به‌ ناچار کمر شمشیر را بر کمر بست‌ و به‌ حمامی‌ گفت‌ من‌ هیچ‌ چیز نمی‌گویم‌ ولی‌ خودت‌ انصاف‌ بده‌، من‌ به‌ این‌ شکل‌ به‌ حمام‌ آمده‌ بودم‌؟ حمامی‌ و حاضران‌ خندیدند و لباس‌ها را به‌ او پس‌ دادند و حمامی‌ به‌ او گفت‌: می‌تواند هفته‌ای‌ یک‌ بار به‌ حمام‌ بیاید و مزد ندهد.


۷- مولانا سعید مولتانی‌ از شاگردان‌ مولانا قطب‌الدین‌ خیلی‌ سیاه‌چهره‌ بود. شبی‌ شیشة‌ دوات‌ بدون‌ آنکه‌ متوجه‌ شود روی‌ قبای‌ سفیدش‌ ریخت‌ و چند جای‌ آن‌ سیاه‌ شد و مولانا غافل‌ از این‌ اتفاق‌، صبح‌ قبایش‌ را پوشید و به‌ کلاس‌ درس‌ آمد، دوستانش‌ پرسیدند: مولانا چه‌ کار کرده‌ای‌؟ مولانا قطب‌الدین‌ به‌ جای‌ او در پاسخ‌ گفت‌: هیچ‌ کاری‌ نکرده‌، فقط‌ عرق‌ کرده‌ است‌.


۸- روزی‌ حکیم‌ انوری‌ در بازار بلخ‌ راه‌ می‌رفت‌، جمعی‌ را دید، جلو رفت‌ و سرش‌ را داخل‌ برد تا ببیند چه‌ خبر است‌. دید مردی‌ ایستاده‌ و قصیده‌های‌ انوری‌ را به‌ نام‌ خود می‌خواند و مردم‌ تحسینش‌ می‌کنند. انوری‌ جلو رفت‌ و گفت‌: ای‌ مرد اشعار چه‌ کسی‌ را می‌خوانی‌؟ گفت‌: اشعار انوری‌ را. گفت‌: تو انوری‌ را می‌شناسی‌؟ گفت‌: چه‌ می‌گویی‌؟ انوری‌ من‌ هستم‌. انوری‌ خندید و گفت‌: شعر دزد شنیده‌ بودم‌ اما شاعردزد ندیده‌ بودم‌.


۹- روزی‌ سلطان‌ محمود غازی‌ از طلحک‌ رنجید و خواست‌ او را چوب‌ بزند. به‌ غلامانش‌ گفت‌: بروید به‌ باغ‌ و از درخت‌ ارغوان‌ چند شاخه‌ بیاورید. غلامان‌ به‌ دنبال‌ چوب‌ رفتند. جمعی‌ پشت‌ سر طلحک‌ ایستاده‌ بودند، طلحک‌ که‌ دو زانو زده‌ بود به‌ آنان‌ گفت‌: بیکار نباشید، تا وقتی‌ چوب‌ بیاورند، شما پس‌گردنی‌ بزنید.


۱۰- ظریفی‌ بر سفرة‌ خسیسی‌ مرغ‌ سرخ‌کرده‌ دید. گفت‌: عمر این‌ مرغ‌ بعد از کشته‌ شدن‌ درازتر از سال‌های‌ حیات‌ او می‌شود.


۱۱- جوحی‌ کنار رود دجله‌ آمد، تعدادی‌ از نابینایان‌ را دید که‌ می‌خواستند از آب‌ عبور کنند. گفت‌ چرا اینجا جمع‌ شده‌اید؟ گفتند: می‌خواهیم‌ از آب‌ عبور کنیم‌. گفت‌: اگر راهنمای‌ شما بشوم‌ چه‌ می‌دهید؟ گفت‌ برای‌ هر نفر ده‌ گردو. گفت‌: دستتان‌ را به‌ هم‌ بدهید تا شما را از آب‌ عبور بدهم‌. دست‌ اولین‌ نفر آنان‌ را گرفت‌ و وارد آب‌ شد. موج‌ تندی‌ آمد و یکی‌ از نابینایان‌ را با خود برد، نابینایان‌ فریاد زدند: ای‌ راهنما یکی‌ از دوستان‌ ما را آب‌ برد، او گفت‌: حیف‌ از ده‌ گردوی‌ من‌، در این‌ حین‌، یکی‌ دیگر را آب‌ برد، فریاد زدند: یکی‌ دیگر را هم‌ آب‌ برد، گفت‌: حیف‌ از 20 گردو. ناگهان‌ یکی‌ دیگر را آب‌ با خود برد. دوباره‌ فریاد زدند و او گفت‌: حیف‌ از 30 گردو. یک‌ دفعه‌ فریاد زدند: ای‌ نادان‌ این‌ چه‌ حرفی‌ است‌ که‌ می‌گویی‌ و این‌ چه‌ راهی‌ است‌ که‌ می‌روی‌؟ از راهی‌ می‌روی‌ که‌ همه‌ را آب‌ برد. گفت‌: شما چرا ناراحتید؟ من‌ ضرر می‌کنم‌، از هر یک‌ نفری‌ از شما که‌ کم‌ بشود، ده‌ گردو را از دست‌ می‌دهم‌ و با وجود این‌ چیزی‌ نمی‌گویم‌. شما چرا فریاد می‌کشید؟

۱۲- مؤذنی‌ تکبیر گفت‌، مردم‌ با عجله‌ به‌ سمت‌ مسجد آمدند و برای‌ صف‌ بستن‌ از یکدیگر پیشی‌ گرفتند. ظریفی‌ در مسجد بود، گفت‌: به‌ خدا سوگند اگر، مؤذن‌ به‌ جای‌ حی‌علی‌ الصلوة‌، حی‌علی‌ الزکوة‌ می‌گفت‌ مردم‌ برای‌ فرار از مسجد از هم‌ پیشی‌ می‌گرفتند.

۱۳- به‌ یکی‌ از بزرگان‌ بغداد گفتند: بینی‌ بزرگ‌ نشان‌دهندة‌ بزرگی‌ آلت‌ تناسلی‌ مرد است‌. در آن‌ نزدیکی‌ها ظریفی‌ بود که‌ بینی‌ بزرگی‌ داشت‌، او را به‌ حرمسرا بردند ] ... [ اما عکس‌ قضیه‌ ثابت‌ شد. صبح‌ بینی‌ او را بریدند و از خانه‌ بیرونش‌ کردند تا دیگری‌ فریب‌ نخورد، مردم‌ از او پرسیدند: بینی‌ات‌ چه‌ شده‌؟ گفت‌: شهادت‌ دروغ‌ داد، آن‌ را بریدند.

۱۴- مجدهمگر، زنی‌ بسیار پیر و مسن‌ داشت‌، روزی‌ با هم‌ دعوایشان‌ شد پیرزن‌ گفت‌: پیش‌ از من‌ و تو هم‌ لیل‌ و نهاری‌ بوده‌ است‌، مجد در پاسخ‌ گفت‌: شاید پیش‌ از من‌ بوده‌ باشد اما پیش‌ از تو نبوده‌ است‌.

۱۵- مردی‌ نزد ابوالعینا رفت‌ و گفت‌ زنی‌ بداخلاق‌ و زشت‌ و پیر و بیمار دارم‌ و ده‌ سال‌ است‌ که‌ اینطور است‌. گفت‌: دوست‌ داری‌ بمیرد و خبر مرگش‌ را به‌ تو بدهند؟ گفت‌: به‌ خدا قسم‌، نمی‌خواهم‌. ابوالعینا با تعجب‌ گفت‌: چرا نمی‌خواهی‌؟ گفت‌: می‌ترسم‌ از فرط‌ خوشحالی‌ بمیرم‌.


۱۶- یکی‌ از بزرگان‌ عرب‌ که‌ به‌ زشتی‌ چهره‌ و کریه‌منظری‌ معروف‌ بود، زنی‌ بسیار زیبا و خوش‌اخلاق‌ داشت‌، روزی‌ زن‌ به‌ او گفت‌: مطمئنم‌ که‌ من‌ و تو هر دو اهل‌ بهشت‌ هستیم‌. گفت‌: از کجا می‌دانی‌؟ گفت‌: از آنجا که‌ تو چهرة‌ زیبای‌ مرا می‌بینی‌ و سپاس‌ می‌گویی‌ و من‌ چهرة‌ زشت‌ تو را می‌بینم‌ و صبر می‌کنم‌ و صابران‌ و شاکران‌ هر دو اهل‌ بهشت‌ هستند.


۱۷- مردی‌ که‌ بینی‌ بزرگی‌ داشت‌، به‌ خواستگاری‌ زنی‌ رفت‌ و در تعریف‌ خود گفت‌: من‌ مردی‌ هستم‌ صبور و بارکش‌. زن‌ گفت‌: راست‌ می‌گویی‌، اگر صبور و بارکش‌ نبودی‌، این‌ بینی‌ را چهل‌ سال‌ تحمل‌ نمی‌کردی‌.


۱۸- جوحی‌ خیلی‌ زشت‌ بود، حکایت‌ می‌کند: روزی‌ سر بازار ایستاده‌ بودم‌. زنی‌ جلو آمد و به‌ چهرة‌ من‌ نگاه‌ کرد. وقتی‌ به‌ این‌ کار ادامه‌ داد، گفتم‌: چه‌ کار داری‌ که‌ اینطور نگاهم‌ می‌کنی‌ و خیره‌ شده‌ای‌؟ گفت‌: چشم‌ من‌ گناهی‌ بزرگ‌ کرده‌ بود. خواستم‌ او را با چیزی‌ که‌ از آن‌ بدتر نباشد عذاب‌ دهم‌، هیچ‌ عذابی‌ سخت‌تر از آن‌ ندیدم‌ که‌ به‌ چهرة‌ زشت‌ تو نگاه‌ کنم‌.


۱۹- شخصی‌ به‌ خسیسی‌ گفت‌: انگشترت‌ را به‌ من‌ بده‌ تا هرگاه‌ به‌ آن‌ نگاه‌ کنم‌ یاد تو بیفتم‌ و به‌ این‌ دلیل‌ همیشه‌ در یاد من‌ باشی‌، گفت‌: هر وقت‌ بخواهی‌ که‌ مرا به‌ یادآوری‌، به‌ این‌ فکر کن‌ که‌ وقتی‌ از فلان‌ کس‌ انگشتری‌ خواستم‌، به‌ من‌ نداد.


۲۰- درویشی‌ بی‌سر و پا به‌ خواجه‌ای‌ گفت‌: اگر من‌ در خانة‌ تو بمیرم‌ با من‌ چه‌ می‌کنی‌؟ خواجه‌ گفت‌: کفن‌ می‌کنم‌ و به‌ گور می‌سپارمت‌، گفت‌: امروز در زندگی‌ام‌ به‌ من‌ پیراهن‌ بده‌ و وقتی‌ مردم‌ بدون‌ کفن‌ خاکم‌ کن‌.


۲۱- روزی‌ اعمش‌ از خانه‌ بیرون‌ آمد و می‌خندید، شاگردانش‌ سبب‌ خنده‌اش‌ را پرسیدند. گفت‌: وقتی‌ از خانه‌ بیرون‌ می‌آمدم‌، دخترک‌ چهارساله‌ام‌ جلویم‌ را گرفت‌ و یک‌ درهم‌ خواست‌. گفتم‌: ندارم‌. رو کرد به‌ مادرش‌ و گفت‌: در همة‌ دنیا هیچ‌ کس‌ نبود که‌ زن‌ او شوی‌؟ نمی‌دانم‌ چگونه‌ زن‌ این‌ فقیه‌ گدا

۲۲- روزی‌ جوحی‌ در خانة‌ خود نشسته‌ بود و دخترک‌ چهارساله‌اش‌ هم‌ پیش‌ او بود. ناگهان‌ جنازه‌ای‌ از دور پیدا شد که‌ دخترک‌ تا آن‌ زمان‌ ندیده‌ بود. گفت‌: این‌ چیست‌؟ گفت‌: آدمی‌ مرده‌ است‌. گفت‌: او را به‌ کجا می‌برند؟ گفت‌: جایی‌ که‌ نه‌ شمع‌ و چراغ‌ است‌، نه‌ فرش‌ و روشنایی‌، نه‌ نور و صفا، نه‌ خورش‌ و پوشش‌، نه‌ آب‌ و نان‌، گفت‌: پس‌ به‌ خانة‌ ما می‌آورند.


۲۳- عطاری‌ برای‌ خواجه‌ای‌ بخوری‌ مرکب‌ از عود و عنبر و صندل‌ درست‌ کرده‌ بود و به‌ این‌ دلیل‌ به‌ آن‌ مثلث‌ می‌گفت‌. روزی‌ خواجه‌ که‌ قصد داشت‌ به‌ میهمانی‌ برود به‌ کنیز خود گفت‌ آتشدانی‌ درست‌ کن‌ و از مثلث‌ بخوری‌ زیر لباسم‌ بسوزان‌ تا لباس‌هایم‌ خوشبو شود، کنیز آتشدانی‌ آورد و زیر دامن‌ خواجه‌ گذاشت‌ و گلولة‌ کوچکی‌ از مثلث‌ را روی‌ آتش‌ انداخت‌، در این‌ موقع‌ خواجه‌ دفع‌ نفخی‌ کرد و بوی‌ بد آن‌ به‌ مشام‌ خودش‌ رسید. گفت‌: این‌ مثلث‌ را بد ساخته‌اند که‌ بوی‌ بدی‌ دارد، کنیز گفت‌: ای‌ خواجه‌ این‌ بخور تا مثلث‌ بود خوب‌ بود وقتی‌ آن‌ را مربع‌ کردی‌ بد شد.


۲۴- معلمی‌ نزدیک‌ به‌ مرگ‌ بود گفت‌: بگردید ببینید کفن‌ کهنه‌ پیدا می‌کنید؟ گفتند: برای‌ چه‌؟ گفت‌: برای‌ آن‌ که‌ پس‌ از مرگ‌ مرا در آن‌ بپیچند و در گور بگذارند. گفتند: به‌ چه‌ دلیل‌؟ گفت‌: وقتی‌ منکر و نکیر بیایند و کفن‌ کهنه‌ را ببینند، گمان‌ می‌کنند که‌ این‌ مرده‌ قدیمی‌ است‌ و دیگر سؤال‌ و جواب‌ نمی‌کنند.

۲۵- مردی‌ خراسانی‌ در کاروانی‌ خرش‌ را گم‌ کرده‌ بود، خر دیگری‌ را گرفت‌ و بار زد. صاحب‌ خر آمد و گردن‌ خر خودش‌ را گرفت‌ و بارش‌ را به‌ زمین‌ انداخت‌. خراسانی‌ ابتدا سر و صدا کرد، مردم‌ به‌ او گفتند خر تو نر بود یا ماده‌؟ گفت‌: نر، گفتند: این‌ خر ماده‌ است‌. خراسانی‌ گفت‌: خر من‌ چندان‌ هم‌ نر نبود.


۲۶- شخصی‌ نزد پادشاهی‌ رفت‌ و گفت‌: من‌ پیامبر خدا هستم‌ به‌ من‌ ایمان‌ بیاور. پادشاه‌ گفت‌: معجزة‌ تو چیست‌؟ گفت‌: هر چه‌ بخواهی‌. پادشاه‌ قفل‌ مشکل‌گشایی‌ جلوی‌ او گذاشت‌ و گفت‌: اگر راست‌ می‌گویی‌، این‌ قفل‌ را بدون‌ کلید باز کن‌. گفت‌: من‌ ادعای‌ پیغمبری‌ دارم‌ نه‌ ادعای‌ آهنگری‌.


۲۷- یکی‌ از علمای‌ بزرگ‌ مصر حکایت‌ کرده‌ است‌: مرا عزیز مصر نزد هرکل‌ بزرگ‌ روم‌ فرستاد. وقتی‌ به‌ بارگاه‌ او رسیدم‌، پیش‌ تخت‌ او دیوانه‌ای‌ را دیدم‌ که‌ یک‌ سرِ زنجیر طلایی‌ را به‌ پای‌ او و یک‌ سر زنجیر را به‌ پایة‌ تخت‌ بسته‌ بودند. حرکات‌ زیبا و رفتار مناسبی‌ انجام‌ می‌داد، وقتی‌ هرکل‌ مشغول‌ کاری‌ بود، زبانم‌ را برایش‌ در آوردم‌ و حرکت‌ دادم‌. او با صدای‌ بلند گفت‌: خدایا چه‌ کسی‌ را بسته‌اند و چه‌ کسی‌ را باز گذاشته‌اند.

۲۸- چندین سال پیش یکی از زنان نماینده حزب کارگر در مجلس انگلستان نخست وزیر وقت وینستون چرچیل را مورد استیضاح قرار داد و در ضمن سخنان خود با لحن تند و زننده ای به چرچیل گفت: اگر من زن شما بودم قهوه زهرآلودی به شما می خوراندم. چرچیل بی درنگ جواب داد: اگر من هم شوهر شما بودم آن را می خوردم!

۲۹- از کسی پرسیدند این شعر سعدی چه معنایی دارد؟
" این نکهت دهان تو یا بوی لادن است؟ "
گفت: لادن شهری است که در آن جا یابوهای تندرو مثل یابوهای چرکز به وجود می آید، و غرض شیخ از این که دهان معشوق را به " یابوی لادن" تشبیه کرده این است که زود به مشام عاشق می رسد!

۳۰- مرحوم آقا [...] که از علمای معروف و از مخالفان سر سخت مشروطه بود در میدان توپخانه برای مستبدین منبر می رفت و علی نیزه نامی از اوباش شهر هم همیشه حامی و همراه وی بود. روزی که آقا بالای منبر بود، جمعی مرتب صلوات می فرستادند به طوری که کسی صدای آقا را نمی شنید. علی نیزه که کنار منبر ایستاده بود سخت عصبانی شده دست بر منبر نهاده گفت: همین منبر به فلان فلان کسی که صلوات بفرستد! یکی از گوشه ای فریاد زد با آقا یا بی آقا؟! علی نیزه که عصبانی بود گفت: با آقا!

۳۱- نظامی در مدح قزل ارسلان گفته بود:
به دریا چون زند تیغ بلا رک به ماهی گاو گوید کیف حالک؟
شخصی ایراد کرد که به سبب ترکیب، حالک مرفوع می باید نه مفتوح. نظامی گفت: معذور دارید که گاو نحو نمی داند!

۳۲- منصور خلیفه عباسی روزی به طاق کسری رفت و بر ستونی شعری دید که از شوق عاشق به دیدار معشوق حکایت می کرد، و زیر آن نوشته بود: اهه، اهه!
منصور از همراهان پرسید این را چه معنی است؟ هرکسی سخنی گفت ولی ربیع حاجب که مردی باهوش بود پاسخ داد که گوینده شعر خواسته بفهماند که در حال سرودن این بیت گریه میکند!

۳۳- مارک تواین روزی خانمی را بر سر میز غذا راهنمایی کرد و به آن زن گفت: چقدر شما زیبا هستید! زن در جواب گفت: متاسفانه من نخواهم توانست با چنین تعارفی به شما جواب دهم. مارک تواین خنده ای کرد و گفت: پس خانم محترم شما هم از من تقلید کنید و دروغ بگویید!

۳۴- حاج حسن آقا ملک کالسکه ای با دو قاطر بسیار زیبا داشت. نصرت الدوله روزی از نامبرده درخواست کرد کالسکه را موقتاً به او بدهد. ملک ناچار کالسکه را با قاطرها برای نصرت الدوله فرستاد و برایش نوشت: کالسکه را با قاطرها تقدیم داشتم، تقاضا دارم در حق این دو قاطر پدری بفرمایید!

۳۵- گویند پروفسور هشترودی مانند بقیه نوابغ حواس جمع و درستی نداشت. یک روز صبح که برای تدریس به دانشگاه وارد شد، متوجه شد که همکارانش غمگین و بهت زده اند، با تعجب پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ یکی از همکارانش ضمن نام بردن از استادی گفت: استاد فلان در حالیکه خواب بوده سکته کرده و مرده است. پروفسور هشترودی با نگرانی پرسید: حالا به خودش خبر داده اید یا دارید فکر می کنید که چطور در جریانش یگذارید که شوکه نشود؟!

۳۶- سردار منصور رشتی عشق فراوانی به گل و گیاه داشت، وی روزی مستوفی را به باغ خود دعوت کرد و ضمن تعریف از هر گل و گیاه، ناگهان به استخر باغ که در میان آن گل نیلوفر آبی دیده می شد اشاره کرد و گفت: این باغبان من یک یزدی عجیب الخلقه ای است. من هرچه فکر کردم او چطور می رود ته استخر و ریشه این نیلوفر را آب می دهد عقلم به جایی نرسید! شما چه فکر می کنید؟!

۳۷- وقتی کریم آقا خان شهردار تهران بود، از دربار نامه ای به وی رسید. مشعر بر اینکه مطالب ضد و نقیضی در باره فلان موضوع به ما می رسد، لازم است درباره صحت و سقم آن اطلاع لازم بدهید. شهردار هر چه درباره "صحت وسقم" فکر کرد، چیزی به عقلش نرسید، بالاخره در نامه جوابیه ای برای ادعای فضل نوشت: مدتی است که از صحت و سقم هیچگونه خبری در دست نیست، به ماموران شهربانی دستور داده شده که هر جا این دو نفر را یافتند فوراً دستگیر نموده و نزد اینجانب بیاورند تا اقدام لازم درباره آنها به عمل آید!

۳۸- صاحب رستوران عمر خیام در آمریکا مردی ارمنی است که در جوانی از ترکیه به آمریکا هجرت کرده و فعلاً از برکت نام عمر خیام و این رستوران میلیونر شده است. می گفت: شبی یک خانم پیر آمریکایی در رستوران دست مرا محکم گرفت و می گفت ای مستر خیام نمی دانی که عمری شیفته اشعار تو بوده ام، چقدر خوشوقتم که شخص تو را می بینم!

۳۹- برنارد شاو برای شنیدن کنسرت ویولونیستی رفته بود. در پایان کنسرت، زن میزبان از شاو پرسید: عقیده شما درباره این ویولونیست چه بود؟ شاو جواب داد: مرا یاد پادروسکی انداخت. زن گفت: پادروسکی؟... اما مثل این که استاد اشتباه می کنند، پادروسکی اصلاً ویلونیست نبود. شاو جواب داد: این آقا هم همینطور!

۴۰- روزی برنارد شاو در مجلسی با یکی از ستارگان زیبا و هنرمند برخورد می کند. ستاره زیبا بر سبیل شوخی به شاو می گوید: آقای شاو من آرزو دارم با شما ازدواج کنم. شاو می پرسد: چه خاصیتی در این کار می بینید؟ ستاره می گوید: فرزندی که از ما متولد خواهد شد فوق العاده خواهد بود، زیرا زیبایی را از من و عقل را از شما به ارث خواهد برد. شاو بلافاصله می گوید: می ترسم برعکس شود یعنی زیبایی را از من و عقل را از شما به ارث برد!

تای چی یا تای چی چوان (Tai Chi Chuan) نوعی ورزش رزمی چینی

تای چی یا تای چی چوان (Tai Chi Chuan) نوعی ورزش رزمی چینی

تای چی یا تای چی چوان (Tai Chi Chuan) نوعی ورزش رزمی چینی است که برای بهبود سلامتی، افزایش طول عمر و آرامش روحی انجام می‌شود.

این ورزش در رده ورزشهای رزمی ملایم (Soft Martial Arts) قرار دارد و باعث می‌شود تا عضلات بدن با انجام تمرینات نرم و ساده، انعطاف‌پذیر و قوی شوند. درست برعکس ورزشهای رزمی سخت که با فشار و شدت تمرین عضلات را تقویت می‌‌کنند.

تمرینات و نرمشهای تای چی چوان با حرکات کند، آرام، و معمولا" به صورت گروهی هنگام صبح انجام می‌‌شوند. متخصصین این ورزش معتقدند که تمرینات تای چی به صورت دسته جمعی، اثر بهتری نسبت به تمرینات فردی آن دارد.

این ورزش چینی در خود کشور چین از طرفداران زیادی برخوردار است، بطوریکه تقریباً تمام پارکهای کشور چین، صبح‌ها مملو از افرادی هستند که در حال تمرین تای چی می‌‌باشند.

فواید تای چی

از فواید عمده تای چی می‌‌توان به تقویت عضلات بدن، انعطاف پذیری نرم عظلات، تمرکز و آرامش فکری (Meditation)، تقویت روحی و عصبی و آموزش دفاع شخصی اشاره کرد.

تحقیقات به عمل آمده نشان می‌‌دهید که تاچی قادر است تا بیماریهای شدید، مزمن و حتی ژنتیکی را درمان کند. برای مثال با تمرین تاچی می‌‌توان امراض قلبی را درمان و یا از بروز آنها جلوگیری کرد. همچنین این ورزش می‌‌تواند استرس – که عامل بسیاری از بیماریهاست - را از بین برد.

تمرینات تنفسی این ورزش همچنین می‌‌تواند به سالم ماندن ریه و بهبود جریان گردش خون در بدن نیز کمک کند. آهستگی و نرمی در تمرینات تای چی باعث می‌شود تا تمرکز فکری بالا رود که این مساله خود به کنترل دستگاه عصبی فرد در شرایط بحرانی و فشارهای عصبی بسیار کمک می‌‌کند.

آمار نشان می‌‌دهد که افرادی که تای چی تمرین می‌کنند کمتر عصبی شده و حتی از دروغ گفتن نیز پرهیز می‌‌کنند.

توصیه می‌شود که این با آموختن این ورزش، هرروز آنرا تمرین کنید. برای آموزش اول لازم است تا با سبک‌های آن آشنا شوید.

سبک‌های تای چی

در تای چی پنج سبک اصلی وجود دارد که از میان آنها برخی سبکهای مدرن نیز بوجود آمده‌اند : - سبک چن (Ch’en) - سبک یانگ (Yang) - سبک وو یا وو هاو (Wo or Wo Hao) - سبک وو یا وو یچاون یو (Wu or Wu Ch’aon yu) - سبک سان (Sun)

فهرست سبکهای بالا به ترتیب ارشدیت آنها هستند. البته ترتیب محبوبیت آنها بدین صورت است: یانگ، وو، چن، سان و وو هاو.

سبکهای مدرن زیادی نیز در این ورزش وجود دارند. برای مثال سبک hybird و offshoots از مهم‌ترین این سبکهای مدرن هستند.

 

سبک تای چی چوآن

مشت تنفسی نام این سبک است که تنفس ریتمیک همراه و هماهنگ با حرکات فرم از ویژگیهای این سبک می‌‌باشد. هنر رزمی تای چی چوآن از سبکهای درونی است که بر خلاف دو سبک گفته شده در بالا (چانگ چوآن و نان چوآن) بر روی روح و درون کار می‌‌کند که در روند تمرین این سبک جسم نیز ساخته شده و هنر جو را به سطح بالایی از سلامتی و آمادگی جسمانی می‌‌رساند. امروزه این هنر رزمی را در سراسر جهان به خاطر سلامتی جسمانی و روانی و برای رسیدن به آرامش روحی انجام می‌‌دهند. به طور کلی حرکات سبک تای چی آرام و نرم و یکنواخت بدون وقفه بوده که به قول چینیها مانند ابرهای شناور و آبهای روان است.

تای چی دارای پنج سبک درونی دارد که همگی از استیلهای تای چی بحساب می‌‌آیند:

  1. استیل یانگ
  2. استیل چن
  3. استیل وو
  4. استیل سان
  5. استیل هائو-زانگ

همچنین دارای سبک معروف و منحصر بفرد در زمینه دفاع شخصی و مبارزه می‌‌باشد که علاوه بر این انجام این تمرینات کمک شایانی به بیداری نیروی درونی و جاودانی در انسان می‌‌کند. به این سبک تویی شو یا رد و بدل کردن دستها می‌‌گویند که در زبان انگلیسی به آن Push hands می‌‌گویند. همچنین زمینه دیگری در تای چی وجود دارد بنام چی کنگ که مجموعه‌ای شیوه‌های تنفسی است که با انجام این تمرینات پس از 6 ماه بصورت مداوم، کلیه امراض و ناراحتیهای جسمی و روحی بهبود خواهند یافت. البته اگر در هوای پاک مانند کوهستان تمرین شود نتیجه بسیار قابل توجهی خواهد داشت.


تاریخچه تای چی

در مورد منشا اصلی تای چی چوان، افسانه های زیادی وجود دارد. روایتی می گوید که تای چی چوان در قرن 12 بوجود آمده است . در زمان امپراطور هوئی زونگ از سلسله سونگ یک راهب تائویی در کوه وودانگ به نام ژانگ سان فنگ از طرف دربار به پایتخت آن زمان کای فنگ فرا خوانده شد. در راه گروهی متشکل از 100 دزد به او حمله کردند و او مجبور به پناه گرفتن شد.

شب هنگام ، روح کوه وودانگ به خواب او آمد و فنون یک سبک ووشو را به او آموخت. روز بعد ژانگ با استفاده از این فنون جدید، دزد ها را دور کرد. این سبک که در طی قرن ها دست به دست شده، به یک مدرسه بین المللی بوکس که همان تای چی چوان امروزی است، مبدل شده است.

طبق روایتی دیگر تای چی چوان در قرن 14 بوجود آمده است. داستان می گوید که همان ژانگ سان فنگ در اواخر سلسله یووان و اوایل سلسله مینگ می زیسته. او در کوه وودنگ تحصیل می کرده تا راهب تائویی شود. او در سراسر یین و یانگ تئوری بوکس هشت حالتی جستجو کرده و با مطالعه زندگی درنا و لاک پشت، 2 حیوان طویل العمر ، برای آموختن راز جاودانگی تلاش می کرده است. روزی مبارزه یک مار و درنا را دید و با الهام از آن، کم کم 13 استقرار تای چی که اساس تای چی چوان امروزی است را بنیان گذاشت.


این گونه داستانها بسیار جذابند، اما در اینکه تای چی چوان توسط چانگ سان فنگ ابداع شده یا نه سئوال باقی است. زیبائی مناظر کوه وودنگ، واقع در شمال غرب ایالت هیوبی معروف است. این کوه از قرن هفتم ، مرکز تائوئیسیم بوده است. طبق گفته اسناد تاریخی محفوظ در کوه دو نفر به نام چان سانگ فنگ وجود داشته اند، اولی در سلسله چانگ می زیسته و خاطر مهارت های مبارزه اش مشهور بوده، دیگری یک تائویست مشهور در اوایل سلسله مینگ که در بکار بردن شمشیر بسیار زبر دست بوده و مکرر به دربار امپراطور خوانده می شده اما، از رفتن امتناع کرده و انزوا را ترجیح می داده است. داستان های زیلدی در باره این مرد نقل شده است. هر دو نفر آموزه های معنوی تائویسم را با مهارتهای ووشوی خود ترکیب کرده اند. با این وجود بسیاری از محققین ووشو فکر می کنند برای نامیدن هر کدام از این دو نفر به عنوان موسس تای چی چوان مدارک کافی در دست نیست.

منشا اولیه تای چی چوان هر چه که باشد، می توان ریشه های امروزی آن را در ونگ چیان در ایالت هنان جست. مردم بومی هم درباره منشا آن دو نظر دارند. یکی ، تای چی چوان مدرن توسط چان وانگ تینگ در دهکده چن جیاگو بوجود آمده، دیگری اینکه توسط جیان فا در ایالت شانگ زی آموخته شده و او آن را به دهکده محل زندگی خود زیائولیو که آن هم در ناحیه ونگ چیان بوده، باز گردانده است.

Master Wu Chian Chuan



چن وجیانگ هر دو اساتید ورزیده ووشو در زمان سلسله مینگ بوده اند، چن در سال 1641 م مسئول بخش نظامی ناحیه خود شد. در سال های بعد او در انزوا به تحقق روش های دفاع شخصی ووشو پرداخت، و در نهایت برای خود سبک جدیدی پایه ریزی کرد. جیان فا، متولد سال 1571 در ووشو خیلی ماهر شد. بر طبق افسانه ها او با 100 گام می توانست به یک خرگوش صحرایی در حال دویدن، برسد. تای چی کم کم به دنیای خارج منتقل شد. تای چی چوان 3 بخش اصلی دارد.

الف) جذب اصول و تجربه فرم های سنتی ووشو: کتابهای اولیه تای چی چوان استقرار ها و عبارتهایی به عنوان راهنمای تمرین دارند، که نظیر آن را در راهنمای بوکس ژنرال جی گوانگ می توان یافت، بخشی از کتاب او اثری جدید درباره تاثیر هنرهای رزمی قبلا" ذکر شده است. سبک ووشوی جی ترکیبی از 16 مدرسه مشهور آن زمان است.

ب) جذب روشهای سنتی برای بهبود سلامتی: به نظر می رسد تای چی چوان ساخته جریانی تدریجی است که در طی قرن ها، ووشو را با فرم های سنتی ورزشهای درونی، مدیتیشن و نرمش، برای ایجاد سلامتی و طول عمر، در آمیخته است. این تمرین های تمرکز اعصاب، تمرکز و تنفس تنوع وسیعی دارند و بسیاری از این عناصر در تای چی چوان دیده می شود.

ج) جذب تئوری های پزشکی و فلسفی کلاسیک: تای چی چوان مانند بسیاری از روشهای سلامتی ذکر شده در بالا، تئوری پزشکی سنتی، یعنی افزایش گردش چی یا انرژی حیاتی در بدن برای حصول اطمینان از حرکات روان اندام های داخلی، همین طور، تئوری های فلسفی تای چی، یین ویانگ، روزینگ با گوا و غیره را اتخاذ کرده است. از آنجا که تای چی چوان متشکل از 8 مهارت اصلی و 5 نوع اصلی بود ، آن را در اصل 13 استقرار می نامیدند. این مهارتها و انواع اصلی مربوط به تغییر باگوا و وزینگ می باشند.

(( وانگ زونگ یو)) یک ووشوکار معروف قرن 18 در مقاله هایی درباره تای چی چوان، این تئوری ها و کاربردشان را توضیح داده است. این اثر تجارب ووشو کاران قبلی را تحلیل می کند و در توسعه ووشو و تنظیم اصول اساسی آن، ارزش زیادی داشته است. از این زمان بود که عنوان تای چی چوان وضع شد. تای چی به حالت اولیه عالم، یعنی آغاز تغییر اشاره دارد. این واژه مبین این باور است که تای چی چوان عمیق و بی نهایت متنوع بوده است.

2) مدارس مختلف تای چی چوان

در فرم های اولیه تای چی چوان، جهش، پا کوبیدن و حرکات انفجاری ناگهانی وجود داشت. در اوایل قرن 19، مردی از ناحیه یانگ نیان در ایالت هبی به نام یانگ لوچن به ناحیه ون زیان رفت تا در دهکده چن جیاگو کارگری کند، او آنجا تای چی چوان آموخت و بعد ها به شهر خود بازگشت به خاطر مهارتهای بوکس اش به یانگ شکست ناپذیر معروف شد. مدت زیادی نگذشت که، توسط دربار سلطنتی چیانگ به پایتخت گسترش یافته بود، در سالهای بعد با توسعه یافتن توسط یانگ و دیگران، حرکات شدیدتر خود را از دست داد و نرم تر، آرام تر و یکنواخت تر شد. از این رو برای تمرین سالمندان و جوان ترها مناسب ترشد و به عنوان تمرینی ایده آل برای سلامتی شناخته شد. همانطور که پیش تر ذکر شد، تای چی چوان امروز به چندین مدرسه منشعب شده، که اصلی ترین آنه عبارتند از:

1- سبک چن:

این فرم اصلی که توسط خانواده چن در ایالت هنان بوجود آمده، تا سال 1928 به پکن نرسید. این سبک هنوز هم دارای پرش، کوبیدن پا و انفجار نیرو است و حرکات شدید و نرم را با هم در آمیخته است. این سبک با پیچ و تاب ها و پرش های ناگهانی کاملا" نیرو گیر است.

2- سبگ یانگ:

این سبک بوسیله یانگ لوچن از سبک چن اقتباس شده است. نوه او یانگ چنگ فو شکل امروز آن را بوجود آورده است. و فعلا" محبوبترین سبک در چین است. حرکات آن یکنواخت و نرم با حرکات کمانی بسیار زیاد است.

3- سبک وو(WU ) :

این سبک توسط مردی از نژاد منچو به نام ووچنگ یو و پسرش و چوان یو بر اساس تمرین سبک یانگ بوجود آمده است تنها سبک یانگ از نظر محبوبیت به آن مقدم است حرکات آن آرام، مختصر، بدون شتاب و با کمان های متوسط است.

4- سبک هائو:

در اصل توسط وو یوزیانگ که سبک چن تای چوان را در هنان می اموخت، یوجود آمد. شاگرد وو، هائوویزن آن را به پکن آورد. خصوصیاتآن، سادگی، وضوح، اختصار، حرکات نرم و آهسته با دامنه کم و حرکات پای سخت و استقرارهای عمودی اسا.

5- سبک سان:

سان لوتنگ در اواخر سلسله چینگ، ابتدا زینگ یی چوان و سپس به تمرین باگوا چوان و در نهایت سبک هائو، تای چی چوان پرداخت که بر اساس تای چی هائو سبک مخصوص به خودش را ابداع کرد. حرکات آن چابک، به همراه نوسان ها با متد های باز و بسته دست است. یک ویژگی مشخص سبک سان حرکات پای پر تحرک آن می باشد که با چابکی پیش می راند و عقب می نشیند.

با وجود متدهای متفاوت، 5 سبک تای چی چوان ذکر شده در بالا، همگی در اصول اساسی خود یکسان هستند. از هنگام تشکیل جمهوری خلق چین ، تلاشهای زیادی برای ارتقاء هر چه بیشتر تای چی چوان شده است. سازمان فرهنگ و ورزش ، بر اساس سبک سنتی، فرم های جدید زیر را تائید کرده است.

1- تای چی چوان ساده سده:

بر اساس سبک یانگ، برای مبتدیان طراحی شده و حرکات اصلی آن را در 24 گام ترکیب کرده اند. یادگیری اصول آن ساده است.

2- تای چی چوان 88 گام:

این نیز بر اساس سبک یانگ است و با حفظ حرکات تای چی جوان سنتی، خصوصیات سبک یانگ را در یک فرم متمرکز تر نشان می دهد.

3- تای چی چوان 66 گام( ترکیبی):

منتخبی از نقاط قوت سبک های مختلف است و نسبتا" نیرو گیر و مناسب افراد تا حدودی ورزیده است.

4- تای چی چوان 48 گام :

این هم برای هنرجویان ورزیده تر و بر اساس سبک یانگ است با این حال ویژگی هایی از سبک های دیگر را هم در بر دارد. سرزنده، متعادل، ظریف، و بیگانه با ترتیب سنتی حرکات است.

3) ورزشهای تمرینی:

روشه ای تمرین تای چی چوان از نظر اصل، برای تمامی سبک ها یکسان است و شامل سه عنصر اساسی، تمرین فردی، تمرین مبارزه دو نفره و توئی شو( هل دادن دستها) می باشد.

آنچه مهم تر است و بیشتر تمرین می شود، تمرین های فردی است ماهیت این تمرین ها از نظر مدت زمان، پیچیدگی، سختی و سرعت در سبک های مختلف متفاوتاست.

تمرین فردی شاملل، تمرین استقرارهای فردی مانند استقرارهای 37 تایی تای چی چوان است که از 70 سال پیش وجود داشته اند، تمرین های درونی تای چی که امروزه به عنوان تمارین درمانی استفاده می شوند، تمرین های مهارت های اصولی تای چی است.

مبارزه دو نفره مربوط به حملات منظم و دفاع و سایر مهارتهای اصولی تای چی است.

مبارزه دو نفره مربوط به حملات منظم و دفاع و سایر مهارت های مبارزه بر اساس یک الگوی مشخص است و توسط 2 نفر یا بیشتر می توانند تمرین شوند.

توئی شو یا هل دادن دسته سبکی برای تمرین یا مسابقه است و توسط هر کدام از سبک های تای چی چوان برای ایجاد عکس العمل، مهارتهای مبارزه و کنترل، استفاده می شود. همین طور تمرین های زیادی با سلاح هایی نظیر شمشیر باریک ، شمشیر پهن، نیزه و گرز وجود دارد که توسط یک یا دو نفر اجرا می شوند.

4) پیش نیازهای اصلی در تمرین:

با وجود تنوع سبک ها، همگی پیش نیازه ای اصلی و یکسانی در تمرین دارند.

1- استقرار

سر- بطور طبیعی افراشته، بدون نوسان یا کج کردن، دید رو به جلو، دهان بسته، زبان در تماس با سقف دهان

گردن- افراشته، اما منقبض نباشد تا در هنگام تمرین انعطاف داشته باشد.

شانه ها- راحت، شیب دار، نباید خمیده، عقب کشیده، فرو افتاده یا رو به جلو باشند.

آرنج ها- همیشه به طور طبیعی خم و رو به پایین باشند، هرگز نباید خشک و بالاتر از کمر باشد.

مچ ها- راحت، هرگز شل نباشد. هرگز بیش از اندازه خم نکنید. تا نیرو بتواند به راحتی به دستها برسد.

سینه- راحت، کمی فرو رفته هرگز به داخل نکشید و یا بیرون ندهید.

پشت- افراشته و راحت، هرگز خم نکنید.

کمر- رو( مایل) به پایین و قابل انعطاف، از جلو یا پشت بیرون نزده باشد.

ستون فقرات- افراشته، بطوریکه بتوان نیم تنه را به طور طبیعی صاف نگاه داشت.

باسن- اندکی به داخل کشیده و بیرون نزده باشد.

کفل ها- صاف تا اینکه نیرو بتواند آزادانه از پاها عبور کند، پیچیده یا بیرون زده نباشند.

پاها- ثابت، محکم، زانوها همیشه اندکی خمیده و قابل انعطاف ، آزاد برای چرخیدن و گردش – حرکاتشان نرم، سبک و موزون با توزیع یکسان وزن در آنه .

2) روش های حرکت

در تمام طول تمرین تای چی جچوان بدن باید آرام و طبیعی باشد. هرگز نباید کج و دارای انحناء باشد . ذهن هدایت حرکاتی که باید آهسته، نرم و سبک باشند را به عهده دارد. حرکات بصورت دورانی یا مارپیچ و بدون استفاده از نیروی شدید، سفتی یا نوسان در سرعت، انجام می شوند. با وجود پر تحرکی و سبکی حرکات، انسان یاید همواره کاملا" ثابت باشد و هرگز تمرکز خود را از دست ندهد. هماهنگی بدن ضروری است و در انفجارهای ناگهانی نیرو باید سریع و بدور از خشکی باشد. باید تمام بدن یکپارچه حرکت کند.

تنفس باید آرام و طبیعی باشد تا، نرم، عمیق و متعادل شود. حرکات و تنفس باید با هم هماهنگ باشند، هر چند برای این منظور نباید تنفس اجباری باشد.

در مبارزه ، تای چی چوان بر حفظ سکون و انتظار برای حرکت و واکنش در برابر حرکات حریف، تاکید دارد. شخص باید با پیروی از نیروی پیش رونده اش حریف را کنترل کند، و با یافتن نقاط ضعف او و استفاده از حداقل نیرو از راه مهارت و حساسیت زیاد نیروی بزرگتر را مغلوب کند این امر مستلزم، تمرین زیاد، ایجاد هوشیاری، قضاوت دقیق، عکس العمل هایی سریع و آرامش زیاد است. بعلاوه ، انسان باید نیرویش را افزایش دهد تا مکمل مهارت و آگاهی در مبارزه باشد.

5) تای چی چوان و سلامتی

یکی از دلایل محبوبیت تای چی چوان در چین و سایر کشورها ارزشهای درمانی آن می باشد. تمرین های تای چی چوان که همزمان باعث ورزیدگی ذهن و بدن می شوند، مغز را تحریک کرده و باعث انگیختگی در بعضی از قسمتهای آن و موانع حفاظتی در بعضی دیگر می شوند. این امر باعث استراحت ذهن شده، مغز را از برخی هیجانات آسیب زننده ناشی از بیماریها نجات داده و در نتیجه به درمان برخی از بیماریهای مزمن ناشی از اختلال سیستم عصبی کمک می کند.

در تای چی چوان تنفس طبیعی و گاهی شامل تنفس شکمی نیز می شود. بنابراین باعث افزایش تنفس، گردش خون و هضم شده، و به آرامی متابولیسم و عملکردهای خود تنظیم بدن را تحریک می کند. بعلاوه در درمان و پیش گیری از اختلالات عصبی، بیماری قلبی، فشار خون بالا، سل، ورم نای، زخم معده و سایر بیماریهای مزمن، موثر شناخته شده است. موارد بیشماری از بهبود بیماری در اثر تمرین تای چی چوان وجود دارد.


 صحنه هایی از یک فیلم رزمی : قسمت اول   قسمت دوم 

سبک چن

وودانگ تای چی

فرم شمشیر

فرم 40 گام

یکی دیگر از فرمهای تای چی

 آموزش دفاع شخصی تای چی : قسمت 1   قسمت 2   قسمت 3  قسمت 4

دانلود آموزش تعدادی از حرکات تای چی

      

شمشیر

      

جنگنده‌های جدید، غول قرن ۲۱

جنگنده‌های جدید، غول قرن ۲۱

 در دهه 70، نسل جدیدی از جنگنده ها تولید شد که آمریکا با آشنایی و در اختیار گرفتن صنعت آنها، ده سال بعد تبدیل به تنها ابر قدرت جنگنده سازی در جهان شده بود.

اما نسل پنجم جنگنده‌های ما چه؟ این نسل باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند به عنوان نوع جدیدی از هواپیماها مطرح شود؟ و یا به عبارت دیگر، تکنولوژی چگونه می‌تواند، نسل‌های جدیدتری از هواپیماها را تولید کند؟

نسل نخست جت‌های در دهه 40 تولید شد. در حالی که آنها150 تا 200 کیلومتر سرعت داشته و سیزده تا پانزده هزار پا ارتفاع می‌گرفتند، عمر چندانی نداشتند و تجهیزات نظامی آنها هم تنها دو یا سه توپ و چند اسلحه «کالیبر» بالا بود. مهم‌ترین هواپیماهای این نسل، «میگ 15» و «F-86 سابر» است که با گذشت زمان،میگ 19 و F100 سابر، به حداکثر سرعت خود؛ یعنی نزدیک به سرعت صوت رسیدند و به سیستم رادار و موشک‌های هدایت شونده نیز مجهز شدند.

در اواسط دهه 50، نسل دوم، ظهور کرد که سرعت آنها 5/1 تا 2 برابر شده و مجهز به سیستم رادار، موشک‌های «هوا به هوا» با حسگرهای مادون قرمز و کلاهک‌های جنگی هوشمند بودند. موشک‌ و رادارها می‌توانستند مشکل سرعت را حل کنند. چراکه فاصله شلیک تا هدف را افزایش و به خلبان فرصت کافی برای کشیدن نقشه را می‌دادند. «میگ 21» و «میراژ3» در فرانسه و «F-104» آمریکا که سال‌ها در نیروی هوایی کشورهای گوناگون استفاده می شدند، از همین نسل بودند.

ظهور نسل سوم جنگنده‌ها با افزایش چشمگیر قیمت آنها همراه بود و این امر نیاز به تولید هواپیماهایی را به وجود آورد که به صورت چندمنظوره طراحی شده باشند. توانایی انجام مأموریت‌های گوناگون، در کنار انعطاف در حمله به اهداف زمینی با کمک سلاح‌های هدایت‌شونده ،به ویژگی های آشکار این نسل از هواپیماها تبدیل شد.البته باید گفت، افزایش توانایی‌های این هواپیماها، مرهون پیشرفت‌های الکترونیکی رادارهای پیچیده و سیستم‌های چشمی بود.

افزایش وزن این هواپیما با ابداع موتورهای پرقدرت جبران شد. «F4»،«فانتوم II» و «میگ 24»، جزو همین نسل هستند که در  اواخر دهه 60 تولید شدند. اما نسل سوم به خاطر تجهیزات هدف ‌یاب قدرتمند و موشک‌های هدایت شونده و چندین ویژگی دیگر، شاخه‌ای جدید از هواپیماهای تخصصی بودند. «میگ 25» و «SU-24» و«تورنادو» را هم می‌توان در همین دسته جای داد. این نسل هنوز هم با توجه به اشتیاق به تسلیحات موشکی تولید می‌شود، اما به جز حمل موشک‌های چندمنظوره، کاربرد دیگری ندارد.


در زمان طراحی این هواپیماها ایده این بود، که نتیجه جنگ با محاسبه ریاضی تعیین می‌شود. نابودی پرسرعت هدف با توانایی مانور کم و موشک‌هایی با توانایی مانور کم، اما جنگ ده ساله ویتنام و درگیری‌های اعراب و اسرائیل به همه ثابت کرد که چنین ایده‌ای اشتباه بوده است. برای مثال؛ فانتوم‌های چندمنظوره که با تسلیحات همراه خود، سنگین شده بودند، قربانی میگ‌های 17 می‌شدند که توانایی مانور داشته و دارای سلاح‌های سنتی بودند. میگ‌های 21 که از نسل دوم بودند در قدرت موتور، وزن سبک و قدرت مانور بالا، بسیار خطرناک‌تر از هواپیماهای کنونی بودند.

در نتیجه به نسل چهارم جت‌های جنگنده رسیدیم که بنا بر مجموعه‌‌ای از تعادل‌ها ساخته شده بودند. این هواپیماها، توانایی پرواز با دو برابر سرعت صوت در ارتفاع بسیار بالا را داشته و می‌توانستند به سیستم‌های دفاعی ضدهوایی در ارتفاعات پایین با سرعت صوت نفوذ کنند. خصوصیات پروازی به آنها اجازه مانورهای جنگی متفاوت و در همان حال شلیک سلاح‌ها را می‌داد. رادار این جنگنده‌ها، توانایی یافتن سلاح‌ها و اهداف را به طور هم‌زمان در یک مسیر دید، می داد. جنگنده‌های آمریکایی «F-15»،«F-16»،«F-18»،«میراژ 2000» فرانسه و«میگ 29» و «Su-27» به قهرمانان این نسل تبدیل شدند. رکورد سرعت را در این نسل، «میگ 31» که توانایی مانور هوایی جنگی را نداشت، شکست اما به خاطر سیستم رادار پرقدرتش، جزو این نسل بود.

با رشد امکانات جنگنده‌ها و تغییر نسل‌ها، این بار سرمایه‌گذاری بر سیستم جهت‌یابی هوایی، ضرورت خود را بروز داد. هواپیماهای نسل اول از راه ارتباط رادیویی و از زمین هدایت می‌شدند. آنها بر پایه اطلاعات به دست آمده از طریق رادار زمینی و یا دید عادی خلبان هدایت می‌شدند.

جنگنده‌های نسل دوم دارای سیستم رادار بوده و می‌توانستند برای خود جهت‌یابی کنند البته باز هم با کمک ارتباط رادیویی با زمین. جنگنده‌های نسل سوم، توانایی ارتباط سریع با چند ایستگاه جهت‌یابی و هواپیماهایی را که به سیستم‌های اولیه اخطار هوایی مجهز بودند، داشتند. نسل چهارم با کمک رادارهای چند شبکه‌ای و سیستم جهت‌یابی داخلی، این توانایی را افزایش دادند. هواپیما تبدیل به جزئی از سیستم هوا به زمین شده بود که مسئول شناسایی، اسکورت و تخریب اهداف بود.



در اوایل دهه 80، کار روی نسل پنجم آغاز شد و این پرسش پیش آمد که معیار تعریف و مشخصه این نسل، چه خواهد بود. و پانزده سال طول کشید تا این پرسش پاسخ داده شود. آمریکا تعریف آن را، کاهش سیستم‌های رادار و افزایش سرعت می‌دانست. شوروی سابق و سپس روسیه، قدرت مانور بالا را نیز به این لیست اضافه کردند. یک چیز که با آن موافق بودند، سیستم رادیویی هواپیما بود که توانایی یافتن و تمرکز بر اهداف را در هر دو نیمکره جلویی و عقبی خلبان داشته باشد و مهم‌ترین مشخصه این نسل، سطح بالایی از یکپارچگی هواپیما در ساختار سیستم هوا به زمین بود.

سیستم اطلاعاتی هواپیما، می‌تواند از کانال‌های ارتباطی مختلف زمینی تغذیه شود. مانند هواپیماهای AWAC، برخلاف هواپیماهای نسل قبل که از اجزای‌ متفاوت زمینی و هوایی مختلف تشکیل می‌شدند، ساختار یکپارچه این هواپیماها مهم‌ترین ویژگی آنهاست، که قیمتشان را نیز بسیار بالا می‌برد.در این دسته، تنها می‌توان به سه هواپیما اشاره کرد که در دهه 90 طراحی شده‌اند:«F-22»، «F-35» آمریکایی و «I-21» روسی.

به گزارش «واشنگتن‌‌پست»، به تازگی نیز شرکت «لاک هد مارتین»، نسخه جدیدی از جنگنده‌های F35 بدون سرنشین را ارائه داده است که همه توانایی‌ هواپیماهای دارای خلبان را دارد. مدیر این شرکت اعلام کرده که پس از دو سال کار روی این پروژه، هواپیمایی طراحی شده که می‌تواند به همراه سرنشین برای بعضی مأموریت‌ها اعزام شود و برای برخی دیگر، بدون سرنشین .

این F-35 ها که از F22 کمی ضعیف‌تر هستند، احتمالا جانشین F16 خواهند شد و توانایی حمل پانزده هزار پوند، بمب و موشک را دارند. آزمایش این هواپیما و کنترل از راه دور آن، احتمالا بدون دخالت ارتش آمریکا و توسط مقامات شرکت تا پایان امسال انجام خواهد شد.
پنتاگون از زمان حملات 11 سپتامبر، به دنبال ذخیره سرمایه برای تحقیق بر تکنولوژی هواپیماهای بدون سرنشین است. و امسال دو میلیارد دلار را به هواپیماهای بدون سرنشین اختصاص داده، در حالی که این میزان در سال 2001، 363 میلیون دلار بوده است.
سرمایه‌گذاری اخیر به اندازه‌ای بوده که این سیستم، بسیار گسترده‌تر و گران‌تر و در سال‌های اخیر نیز به تولید هواپیماهایی مانند predator و global منجر شده است.

در جواب بسیاری از کارشناسان زبده، که پدید آمدن هواپیمای جنگی بدون سرنشین را ممکن نمی‌دانند، باید گفت که؛ چنین چیزی به وجود آمده و پنتاگون در طرح اولیه خود قصد خرید حدود 2000، F35 را داشت. اما با مشکلاتی که در برنامه F35 (مانند افزایش قیمت به 276 میلیارد دلار) پیش‌آمد، فعلا پشیمان شده است. پیشتر، پیش‌بینی می‌شد که این قیمت 210 میلیارد دلار باشد.

میراژ2000

میگ 29

آواک

 


ابرجنگنده اروپایی
 
Eurofighter Typhoon (به معنی طوفان، جنگنده اروپایی) یا Eurofighter 2000 یک هواپیمای جنگی دو موتوره مثلثی شکل است که توسط گروهی از شرکت های سازنده تجهیزات هوایی- فضایی به نام GmbH Eurofighter Jagdflugzeug در سال 1983 طراحی و تولید شده است.

در حال حاضر Typhoon در نیروی هوایی ایتالیا رسمـآ بکار گرفته شده و انتظار می رود نتایج ارزیابی اولیه این هواپیما توسط کشورهای آلمان، اسپانیا و انگلستان تا پایان سال 2006 اعلام گردد. اطریش نیز 18 عدد هواپیمای Typhoon خریداری نموده و عربستان صعودی نیز در تاریخ 18 اوت 2006 قرارداد خرید 72 عدد هواپیمای Typhoon ساخته شده توسط شرکت انگلیسی BAE Systems plc - بزرگترین سازنده تجهیزات نظامی - دفاعی این کشور، را به امضاء رسانده است.

اطریش، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، انگلستان و اخیرآ عربستان سعودی از دارندگان این جنگنده هستند.

اواسط دهه 1970 کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان تشکیلاتی به منظور ساخت "هواپیماهای جنگی اروپایی" یا "ECA" را تاسیس نمودند. در سال 1979 آلمان و انگلیس پیشنهاد ساخت جنگنده ECF را ارائه کردند که به دلیل مشکلات موجود، در سال 1981 ملغی اعلام شد.

در پی آن وزارت دفاع انگلیس (MoD) با پرداخت رقمی معادل 80 میلیون دلار به BAE به گسترش و توسعه "پروژه هواپیماهای اروپایی" (EAP) پرداخت. در سال 1983 کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا، ساخت هواپیمای جنگی اروپایی (F/EFA) را به طور عملی آغاز نمودند.

در سال 1985 فرانسه به دلیل درگیری در پروژه ساخت هواپیمای جنگی Dassault Rafale در کشورش، از پروژه F/EFA کناره گیری کرد و در همان سال سه کشور انگلیس، آلمان و ایتالیا پروژه جدید EFA را مجددا آغاز نمودند.

13 نقطه به منظور استقرار سلاح ها و جنگ افزارها در طراحی این هواپیما نظر گرفته شده است.

اولین هواپیمای EAP ساخته شده در سال 1986 به پرواز در آمد و طراحی تکمیلی آن پنج سال به طول انجامید. در آن زمان انگلستان 250، آلمان 165 و اسپانیا 100 عدد از این هواپیما را خواستار شدند.

در همان سال در شهر مونیخ شرکت Eurofighter Jagdflugzeug GmbH با هدف مدیریت، توسعه و کنترل پیشرفت این پروژه و نیز پروژه ساخت هواپیمای EuroJet Turbo GmbH با مشارکت کمپانی های Rolls-Royce، FiatAvio) Avio فعلی) و ITP تاسیس شد.

تا سال 1994 که اولین نمونه Eurofighter EF 2000 در آسمان آزمایش شد و پس از درگیری های بسیاری که بین طرفین قرارداد پیش آمد، سرانجام در سال 1997 قرارداد جدیدی به امضاء رسید که طی آن انگلیس 232، آلمان 180، ایتالیا 121 و اسپانیا 87 عدد از این هواپیما را درخواست نموده و سفارش ساخت آن را ارائه دادند.

هواپیمای جنگی پروژه فوق تا کنون به دفعات تغییر نام داده است، در ابتدا (EFA (European Fighter Aircraft هواپیمای جنگی اروپایی، پس از آن Eurofighter و (EF2000 (Eurofighter 2000 و در حال حاضر نیز Typhoon نام گرفته است.

قطعات هواپیمای Eurofighter Typhoon به عنوان یکی از بهترین و کاراترین هواپیماهای جنگی مدرن امروزی، در چهار کمپانی سهامدار این پروژه یعنی شرکت ایتالیایی Alenia ، شرکت BAE Systems، شرکت آلمانی EADS و شرکت EADS در کشور اسپانیا به نام EADS CASA ؛ ساخته می شود. هر کمپانی در عین حال که مسئولیت ساخت چند قطعه از 620 هواپیما را برعهده دارد، به صورت مجزا این هواپیما را در کشور خود مونتاژ می کند.

قابلیت های اجرایی
ترکیبی از سرعت، کارایی و به کارگیری تجهیزات مدرن و پیشرفته امروزی Eurofighter Typhoon را به یکی از برجسته ترین هواپیماهای جنگی امروزی تبدیل نموده است.

برتری قدرت و کارایی Eurofighter Typhoon در مقایسه با دیگر رقبایش کاملا قابل تشخیص است. در طراحی آن از تکنولوژی استیلت استفاده شده ، 13 نقطه به منظور استقرار سلاح ها و جنگ افزارها در نظر گرفته شده است، زیر هر یک از بال ها چهار نقطه و زیر بدنه هواپیما، پنج نقطه.

سیستم گرداننده این جنگ افزارها که اصطلاحا (ACS) نام دارد، کنترل وضعیت اسلحه انتخاب شده و فعال را در هر لحظه بر عهده دارد. این هواپیما به رادار چند حالته (CAPTOR (ECR 90 با کانال های پردازش متعدد نیز مجهز است و دو موتور Eurojet EJ200 با قابلیت های کنترل دیجیتالی را نیز دارا می باشد.

مشخصات کلی
تعداد سرنشینان : 1 یا 2 نفر
طول : 15.96 متر
ارتفاع : 5.28 متر
اندازه هر بال : 10.95 متر
مساحت هر بال : 50 متر مربع
وزن خالص : 9752 کیلوگرم
وزن ناخالص : 550 15 کیلوگرم
نیروی محرکه هواپیما: . دو برابر یک هواپیمای Eurojet EJ200


هواپیمای صاعقه

در آستانه میلاد منجی عالم بشریت و در تداوم دستاوردهای نظامی کشور جت جنگنده صاعقه با اجرای موفق پرواز عملیاتی به ناوگان هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. 

این جنگنده با اجرای موفق پروازهای عملیاتی و شلیک راکت‌های هوا به زمین در پنجمین مرحله از رزمایش بزرگ ضربت ذوالفقار رسماً به ناوگان هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی ارتش پیوست.

سرتیپ دوم خلبان جواد محمدیان سخنگوی رزمایش ضربت ذوالفقار در گفت‌وگو با خبرنگاران، ویژگی مهم جنگنده صاعقه را پشتیبانی نزدیک هوایی اعلام کرد و افزود: این جت جنگنده با دستان پر توان متخصصان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و ساخته شده است.

سخنگوی رزمایش با بیان قابلیت این جنگنده در حمل و شلیک انواع راکت، پرتاب انواع بمب و موشک با سیستم رادار پیشرفته خاطرنشان کرد: این جت در طول سالهای گذشته با ده‌ها سورتی پرواز آزمایشی، مراحل مختلف پرواز را با موفقت پشت سر گذاشته است.

وی تصریح کرد: توانایی این جنگنده امروز در یک پرواز عملیاتی ضمن استفاده از انواع مهمات جنگی در رزمایش بزرگ هوایی ضربت ذوالفقار به اثبات رسید.

 

از سال ها پیش، طرح هواپیمایی به نام هواپیمای اوج در نیروی هوایی ارتش ایران در کار بود که البته این طرح ادامه نیافت. اما با پیگیری مسئولان، در آذر سال 1379، نیروی هوایی ساخت هواپیمای صاعقه را اعلام کرد. در سال 1382، هواپیمای صاعقه اولین پرواز های آزمایشی خود را به انجام رساند. در تابستان سال 1383، این هواپیما به پرواز در آمد و به ایرانیان معرفی گردید. در این هواپیما، از بدنه هواپیمای اف-5 آمریکایی، به دلیل طراحی خوب و قدرت مانور بالای آن الهام گرفته شده است. تفاوت اساسی ظاهری این هواپیما با اف-5، وجود دو سکان عمودی V شکل می‌‌باشد که برای ایجاد توانایی لازم برای مانور پذیری بهتر جنگنده صورت گرفته است. هواپیمای جنگنده صاعقه در حقیقت یک نمونه 10تا 15 درصد بزرگ‌تر شده هواپیماهای اف-5 با سکانهای عمودی پروانه‌ای به منظور افزایش مانورپذیری و کاهش سطح مقطع راداری با سیستم های الکترونیک و موتورهای روسی می‌‌باشد.

پیشرانه این هواپیما دو دستگاه موتور RD-33 سارکیسف می باشد که از موتورهای هواپیمای اف-5 بسیار قدرتمندتر بوده امکان پرواز تا سرعتهای 5/1تا 8/1 ماخ را به این هواپیما می دهد. رادار این هواپیما از نوع N019-ME که در ایران بهسازی شده تا کارایی آن بر ضد اهداف زمینی افزایش یابد. بیشترین وزن محموله این هواپیما 4,400 کیلوگرم و وزن خالی این هواپیما 8,000 کیلوگرم و بیشترین وزن برخاست این هواپیما 15,000 تا 18,000 کیلوگرم بوده و بردی در حدود 600 تا 1000 کیلومتر را داراست.

 


صحنه ای از Take off هواپیمای F-35 یکی از جدیدترین جنگنده های آمریکایی

 

صحنه Take Off

حل معمای ریاضی قرن 19

حل معمای ریاضی قرن 19

 ‬ریاضیدان و دانشمند برجسته علوم رایانه پس از چهار سال و ۷۷ ساعت همکاری فشرده با ترسیم نقشه E8، ‬موفق به حل یکی از بزرگترین و پیچیده‌ترین ساختارها در ریاضی شدند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از واشنگتن، جفری آدامز سرپرست این گروه و استاد ریاضی دانشگاه مریلند می‌گوید ‪ E8‬بیش از یک قرن پیش در سال ‪۱۸۸۷‬ کشف شد و تاکنون هیچ کس گمان نمی‌کرد این ساختار قابل فهم باشد. آدامز گفت این دستاورد از نظر پیشرفت در علوم پایه و پیشرفتی بزرگ در استفاده از محاسبات در مقیاس بزرگ برای حل مسائل پیچیده ریاضی بااهمیت است.

ترسیم نقشه ‪ E8‬کاربردهای پیش بینی نشده‌ای در ریاضی و فیزیک خواهد شد که سالها بعد نمود خواهد یافت. ‪ E8‬که به "گروههای لای" تعلق دارد اختراع یک ریاضی دان نروژی به نام سوفوس لای است که در قرن نوزدهم برای مطالعه تقارن ابداع شد. براساس این فرضیه تحت هر جسم متقارنی مانند کره یک "گروه لای" وجود دارد.

یک E8 در ۵۷ بعد !

کره، استوانه یا مخروط نمونه‌های آشنای اجسام متقارن سه بعدی هستند. اما ریاضیدانان تقارن را در ابعاد بالاتر مطالعه می‌کنند. در واقع ‪ E8‬خود ‪ ۲۴۸‬بعد دارد. دانشمندان برای نشان دادن بزرگی محاسبه "ای هشت"، آن را با طرح ژنوم انسان مقایسه می‌کنند. ژنوم انسان که حاوی تمام اطلاعات ژنتیکی یک سلول است کمتر از یک گیگابایت حجم دارد نتیجه محاسبه "ای هشت" حاوی تمام اطلاعات در مورد آن ‪۶۰‬ گیگابایت حجم دارد.

جفری آدامز در حال ترسیم یک گروه لای

این میزان معادل ذخیره ‪ ۴۵‬روز موسیقی در فرمت ام پی تری است. اگر پاسخ بر روی کاغذ نوشته شود فضایی به اندازه مانهاتان را می‌پوشاند.

بستن کراوات

بستن کراوات

یکی از مشکلاتی که من از دیرباز داشتم، بستن کراوات بوده. ولی بالاخره با استفاده از تصویر زیر و چند تا  فیلم آموزشی بالاخره موفقبه بستن کراوات شدم. حالا شما هم از این تصویر و این چند تا فیلم استفاده کنید که حتما موفق میشید !

بستن کراوات

فیلم آموزشی :

Half Windsor Knot

Full Wndsor Knot

Four-in-Hand Knot

تمرینات Computer Exercise ورزشی

تمرینات Computer Exercise ورزشی

اگه شما هم جزو اون کسایی هستید که ساعتها روی صندلی می نشینید، پیشنهاد می کنم که حتما این فایل رو دانلود کنید و تمرینات اون رو انجام بدید. بشتابید تا دیر نشده!

 برای دیدن این فایل به نرم افزار Power Point نیاز دارید. از تصویر زیر نیز می توانید کمک بگیرید.

دانلود (۸۵۰ کیلو بایت)

سینه زنی در بوشهر و سایر شهرهای استان که با شکوه خاصی برگزار می

سینه زنی در بوشهر و سایر شهرهای استان که با شکوه خاصی برگزار می شود و نشان دهنده یک وحدت شکوهمند است که با هدایت نوحه خوان که خود به منزله یک فرمانده نیروها است به اجرا در می آید.

 سینه زنی بوشهری  سینه زنی بوشهری

 

 

این نوع سینه زنی به صورت دایره ای است و مداح در میان سینه زنان مداحی می کند و به صورت مواج و دایره ای به سینه زدن مشغول می شوند که بسیار تماشایی و غم انگیز بر گزار می شود و هر بیننده ای را تحت تا ثیر قرار می دهد. و این  نو ع سینه زنی از بوشهر به دیگر شهرهای جنوب را ه یافته است.اگرچه که با کمی تغییر در دیگر شهرهای ایران این سبک را می بینبم ولی زادگاه و موطن این نوع سینه زنی بو شهر بوده است.این نو ع سبک را عباس دریانورد که خود یکی از مداحان بزرگ بوده به اهواز برد و در انجا حسینه ای به نام حسینه بوشهری ها بوجود اورد و این نوع سینه زنی را رواج داد.

 اوج اجرای سینه زنی، هنگام اعلام واحد است توسط نوحه خوان که در آخرین لحظات سینه زنی و دمام که دریای مواج سینه زنان در اوج هیجان و شور و خلسه فرو رفته است ، نوحه خوان پس از یک مکث کوتاه با صدای رسا می گوید «واحد» و گروه سینه زن یک صدا جواب می دهند «الله واحد» و نوحه خوان نوحه واحد را مطابق و مناسب با روز عزا می خواند. واحد در حقیقت ابلاغ وحدت و یگانگی و جمع بندی نیروها است.

 

 

سینه زنی بوشهریسینه زنی بوشهری

  

 

 

یکی از نوحه های قدیمی واحد که تا امروز هم خوانده می شود، نوحه ای است که ناخدا عباس دریانورد قدیمی ترین نوحه خوان بوشهر در سال ۱۲۹۰ ش یعنی حدود نود و چهار سال پیش در بندر لنگه در مراسمی به نام «ماتم حیدر» خوانده است و همه ابیات آن در کتاب « چون پایه پنجم» ثبت شده است.

نوبت جنگ چو بر شاه شهیدان آمد.....بر در خیمه شهنشاه غریبان آمد

گفت کای خواهر غمدیده زارم زینب.....صبرم از حد بگذشت و به لبم جان آمد

گیسوی اکبرم از خون سرش بسته حنا.....بعد اکبر نتوان زیست در این دار فنا

کی چنین بود خلیل الله و آن کوه منا..... که علی اکبر من با لب عطشان آمد.

******

شیعه زن به سر ز ره وفا به عزای نوگل مصطفی

که بریده شمر لعین ز کین سر آن جناب از قضا

چو شنید خواهر مضطرش که بریده شمر لعین سرش

بدرید جامه ی صبر و زد به سر آن حبیبه مرتضی

ز فغان و ناله ز حد فزون بشد از خیام حرم برون

به میان خاک و میان خون چو بدید آن مه خوش لقا

این قصیده نیز دارای ۱۵ بیت است.

مراسم سینه زنی بوشهری در مسجد حضرت زهرا (س) استان بوشهر شهرستان دشتی که میتوانید دانلود کنید به صورت تصویری مداح سید طاهری سال ۱۳۸۴

قسمت اول یا قسمت اول*


بخشو


در اینجا نمی شود از مرحوم بخشو یکی از بزرگترین مداحان ایران گذشت. جهانبخش کردی زاده مشهور به بخشو نو حه خوان خوش صدای بوشهری که در محله دهدشتی و بیش تر محلات بوشهر از جمله جفره و باغ ملا و مسجد حاج محمد علی سنگی نو حه می خواند.از وی به یادگار روش های بسیاری به یادگار مانده است و هنوز در بوشهر صد ای خوش او طنین انداز است انگار که هنوز زنده است و در مساجد بوشهر مداحی می کند یادش گرامی و روحش شاد.

 

دانلود سینه زنی بوشهری با صدای مرحوم بخشو

دانلود 1

دانلود 2

دانلود 3

دانلود 4

دانلود 5

دانلود 6

دانلود 7

دانلود 8

دانلود 9

دانلود 10

دانلود 11

بر گرفته از وبلاگهای http://dashtiha.blogfa.com و http://pariapedram.blogfa.com/ و وبسایت یاس سپید.

شبی که ریزعلی کتک خورد

شبی که ریزعلی کتک خورد

ریزعلی خواجوی نام‌آشنای همه ایرانیان است. داستان فداکاری وی در کتاب‌های سال سوم دبستان سال‌هاست ‌منتشر می‌شود. فداکاری که در یک شب سرد سال 1341 جان صدها نفر را نجات داد و به رغم کتک خوردن آن شب، از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد می‌کند.

 

دهقان فداکار

 

از موقعی که به یاد داریم در کتاب سال سوم دبستان درسی به نام دهقان فداکار وجود داشت. ماجرای دهقانی که در یک شب سرد پائیزی زمانی که به سمت زمین کشاورزی خود می‌رود متوجه ریزش کوه می‌شود. او برای آگاهی مسئولان قطار لباس خود را از تن در می‌‌آورد و با نفت فانوس به آتش می‌کشد. قطار می‌ایستد و از حادثه‌ای مرگبار جلوگیری می‌شود.

بعد از تغییرات کتاب درسی در سال‌های گذشته نیز ماجرای دهقان فداکار در کتاب درسی باقی ماند البته این بار درسی به نام «فداکاران» در کتاب سال سوم دبستان وجود دارد که بخشی از آن در خصوص دهقان فداکار است.

ریزعلی خواجوی اهل میانه و هم‌اکنون 75 ساله است. همیشه کت و شلوار می‌پوشد، کلاهی به سر می‌گذارد و عصایی او را در راه رفتن همراهی می‌کند. لبخند شیرینی بر لب دارد و از مصاحبه استقبال می‌کند.


درباره ماجرای آن شب می‌پرسم شبی که او قطار را نگه داشت تا جان صدها نفر را نجات دهد. برای لحظه‌ای چشمانش را می‌بندد. پاسخ می‌دهد: «‌آن شب باران می‌‌بارید و من داشتم به زمین کشاورزیم می‌رفتم. چون زمین گلی بود. از طرف ریل راه‌آهن حرکت کردم که یک دفعه دیدم بین دو تونل، کوه ریزش کرده است. قطاری نیز به زودی می‌آمد. نمی‌دانستم باید چه کار کنم. می‌ترسیدم اگر حرفی بزنم بگویند به تو ربطی ندارد. از طرفی دلم برای آدم‌هایی که در قطار بودند می‌سوخت. باید نجاتشان می‌دادم. به همین دلیل به طرف ایستگاه قطار دویدم. ولی قطار از ایستگاه حرکت کرده بود.»


برای لحظه‌ای سکوت می‌کند و ادامه می‌دهد: «‌باید جان مردم را نجات می‌دادم اما نمی‌دانستم چه ‌طوری. فانوسم را حرکت دادم و شروع به داد و فریاد کردم اما مأموران قطار متوجه نمی‌شدند. فانوسم هم خاموش شد. یک جوری شده بودم. نمی‌دانستم چه کار کنم. یک دفعه فکری به ذهنم رسید. کتم را در آوردم و نفت فانوس را روی آن ریختم و با کبریتی که داشتم آتش زدم اما باز هم قطار نایستاد. با تفنگ شکاریم چند تا شکلیک کردم و بالاخره قطار ایستاد.»


این بار می‌خندد و به برخورد مأموران و مردم درون قطار اشاره می‌کند: «‌وقتی مردم و مأموران از قطار پیاده شدند همه سرم ریختند و شروع به کتک زدن من کردند. آخر فکر می‌کردند بی‌دلیل قطار را نگه داشتم. تا این که رئیس قطار آمد و من جریان را برایش گفتم. با هم سوار قطار شدیم و به آرامی به طرف ‌جایی‌ که کوه ریزش کرده بود، رفتیم. آنجا بود که همه دیدند من راست گفتم و شروع به عذرخواهی و بوسیدن من کردند.‌»


می‌پرسم «‌هیچ‌وقت فکر می‌کردی این کار‌ باعث شود ماندگار شوی؟»


اشکی گوشه چشمانش جمع می‌شود: «‌آن زمان که این کار را کردم، فقط به خاطر نجات مردم بود. انتظار تشکر نداشتم و حالا خیلی خوشحالم. هر روز به خاطر این که آن روز این فکرها به ذهنم آمد، از خدا تشکر می‌‌کنم.»


سوال می‌کنم: «برخورد مردم با تو چگونه است؟»


پاسخ می‌دهد: «تا مدت‌ها خبرها نداشتم که این ماجرا در کتاب درسی چاپ شده است. بعدها فهمیدم. جالب این که خیلی از مردم هم نمی‌دانستند که دهقان فداکار وجود دارد. بعضی به من می‌گفتند فکر می‌کردیم داستان دهقان فداکار خیالی است. به همین دلیل دیدن من برایشان جالب بود.»


از او می‌پرسم «از این که داستان فداکاری‌اش در کتاب درسی دانش‌آموزان منتشر می‌شود، چه احساسی دارد»


می‌خندد و می‌گوید: «خیلی خوشحالم که مردم به فکر من هستند. این کار باعث شده که مرا از یاد نبرند»


ریزعلی 8 فرزند دارد؛ 5 فرزند پسر و 3 فرزند دختر و هم‌اکنون 42 نوه و نتیجه دارد.

 
می‌گویم: «نظر نوه‌هایت درباره این که داستان پرافتخار پدربزرگشان در کتاب درسی منتشر شده، چیست؟»
به من نگاه نمی‌کند بلکه به مترجمم پاسخ می‌دهد: «‌آن‌ها خیلی خوشحالند و این مسئله را بارها به من گفتند.»


سوال می‌کنم: « تا به ‌حال چند بار داستان آن شب را برای مردم تعریف کردی؟»
به سرعت پاسخ می‌دهد« خیلی، خیلی نمی‌دانم دقیقاً چند بار گفتم.»
می‌پرسم:« به نظرت از فداکاریت آنطور که شایسته‌ات بود، تجلیل شد.»
سکوت می‌کند و لبخند کمرنگی بر لب می‌آورد: « مردم مرا دوست دارند و من نیز آن‌ها را دوست دارم. از این بهتر نمی‌شود.»


می‌گویم:« فکر می‌کنی اگر برگردی به آن سال‌ها و دوباره آن حادثه تکرار شود. چه می‌کنی؟»
بدون هیچ تأملی پاسخ می‌دهد: «همین کار را تکرار می‌کنم. به خاطر تشکر مردم این کار را نکردم. باید این کار را می‌کردم، وظیفه‌ام بود.»
سوال می‌کنم: «‌به نظرت اگر این حادثه برای جوانان ما پیش آید، آن‌ها این کار را می‌کنند؟»
لبخند بر لب می‌آورد و پاسخ می‌دهد «‌البته. مردم ما همه ذاتاً فداکارند. دانش‌آموزان هم فداکار هستند.باید این فداکاری را نشان دهند نه این که آن را مخفی کنند. »


از ریزعلی سوال می‌کنم: «‌برای دانش‌آموزان چه حرفی داری؟»
پاسخ می‌دهد: «‌از همه بچه می‌خواهم که درسشان را بخوانند. آن‌ها سرمایه کشورند و باید پاسدار کشور باشند.»
از او تشکر می‌کنیم و او نیز باز می‌خندد و می‌گوید: «‌من همه دانش‌آموزان را دوست دارم»

 

دهقان فداکار

  ریز علی خواجوی(دهقان فداکار)- حسن امید زاده(معلم فداکار) - پدرشهید حسین فهمیده

حافظ برای اولین بار این شعر را سرود که:

حافظ برای اولین بار این شعر را سرود که:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا

صائب تبریزی در جواب حافظ این را گفته که:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر ودست و تن و پا را

هر آن کس چیز می بخشد از آن خویش می بخشد

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا

شهریار هم حسن خطامی بر این شعر صائب می سراید:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تما م روح و اجزا را

هر آن کس چیز می بخشد، مثال مرد می بخشد

نه چون صائب که می بخشد سر ودست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را ، به خاک گور می بخشند

نه بر آن ترک شیرازی که شور انداخت در دلها

اخیرا حوابیه های زیادی هم در جواب شهریار سروده شده است که من از این جوابیه که شخصی به نام "خانم یاری" سروده است خوشم آمد.

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خورشید و فلک سایم از این عزت کف پا را

روان و روح و جان ما همه از دولت شاه است

من مفلس کیم چیزی ببخشم خال زیبا را

اگر استاد ما محو جمال یار می بودی

از آن خود نمی خواندی تمام روح و اجزا را